�پروتكلها برنامهاى است كه سرمایهداران، اقتصاددانان و متفكران صهیونیزم براى ویران كردن بناى مسیحیت و سپس اسلام تنظیم كردهاند. یهودیان صهیونیست معتقدند كه بعد از این ویرانى كه به گفتۀ اصحاب پروتكلها طى یک صد سال انجام خواهد شد، آنها بر جهان استیلاء یافته و سلطنتى یهودى- داودى برقرار خواهند كرد كه به یهودیان با آن كه اقلیتى ناچیز هستند امكان خواهد داد تا بر تمام جهان حكومت كنند�.[34]
در این نوشتارها روشهای صهیونیستها برای تحمیق ملّتها و تسلّط بر ایشان به صراحت از زبان خودشان بیان شده بود كه از آن جمله می توان به ترویج فساد، سلطه بر رسانهها و اقتصاد جهانی، مبارزه با ادیان اشاره نمود. این پروتکلها برنامۀ استراتژیکِ ایجاد فتنه و فساد در جهان با هدف نهایی به بردگی کشیدن بشریت است. یکصد سال است که مجامع رسمی بین المللی این دکترین های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی-امنیتیِ صهیونیزم را پذیرفته و بدان عمل می کنند. عملکرد مراکز غیر رسمیِ تصمیم سازی چون باشگاه رم، کمیتۀ 300، شورای روابط خارجی ایالات متحده، کمیسیون سه جانبه و... مبتنی بر این پروتکلهاست.
متن این پروتكلها در یورش نیروی امنیتى تزار روس به كنفرانس یهود كه به ریاست تئودر هرتزل در شهر بال سوئیس برگزار شده بود(سال 1897 میلادى) به دست روسها افتاد. شاخص ترین چهره های صهیونیزم در این جلسه در حال تقسیم کار و همچنین تنظیم مفاد پروتکلهایی بودند که پیش تر به صورت سخنرانی ایراد شده بود. پروتكلها در سال 1905 میلادى توسط یک روحانی ارتدکس روسى به نام سرگئى نیلوس به زبان روسى ترجمه شد. در روسیه چهار بار به چاپ رسید، آخرین چاپ آن در سال 1917 بود که پس از آن، دولت بلشویكی دستور منع چاپ و نشر آن را صادر نمود. ویكتور مارسدن، روزنامهنگار انگلیسى كه همزمان با انقلاب بلشویكى براى روزنامۀ انگلیسى مورنینگ پست در روسیه كار مىكرد، این پروتكلها را در سال 1917 به زبان انگلیسى ترجمه كرد. در تابستان سال 1920 نشریۀ مورنینگ پست در لندن، هجده بخش از توطئهاى را كه علیه مسیحیان توسط صهیونیستها، فراماسونها و بلشویكها طرح ریزى شده بود منتشر كرد كه به �خطر یهودى- فراماسونرى� معروف شد. در آلمان نیز که پس از شكست در جنگ اول جهانی زمینه براى تبلیغات ضدیهودى فراهم شده بود، در همین سال پنج نوبت به چاپ رسید. هنرى فورد پروتكلها را در همین سال به صورت سلسله مقالاتى در روزنامهاى كه به خود او تعلّق داشت به چاپ رساند. فورد با استناد به این پروتکلها هشدار داد كه صهیونیزم به حكومت آمریكا اكتفا نكرده و درصدد برپایى حكومت جهانى است. وی در گفتگویى كه در روز هفدهم فوریه 1921 در �نیویورك ورلد� به چاپ رسید چنین عنوان نمود: �تنها نكتهاى كه علاقمندم دربارۀ پروتكلها بگویم این است كه آنها با آنچه در حال وقوع است تطبیق مىكنند. پروتكلها از هنگام طرح تا كنون با شرایط جهانى منطبق بوده و هستند�. فورد هنگامى این نكته را بیان داشت كه رهبران صهیونیزم و مطبوعات آنها در آمریكا علیه او جنجال به پا كرده و فریاد اعتراض سر داده بودند. هنرى فورد پس از تحمل شش سال فشار اقتصادی و تبلیغاتی كه تنها صهیونیزم از عهدۀ طراحى و اعمال آن برمىآید، بالاخره ناچار شد در 30 ژوئن سال 1927 در نامهاى خطاب به لوئیس مارشال، رهبر وقت انجمن یهودیان آمریكا، رسماً از یهود عذرخواهى كند. البته فورد در عذرخواهى خود و نه پس از آن، هیچگاه صدق پروتكلها و تحلیلهاى منتشره پیرامون آنها را تكذیب نكرد.
از آنجا که این افشاگری ها در جوّ حسّاسِ آن روزِ جهان، موجبات نگرانی عمیق صهیونیستها را فراهم آورده بود، تنها راه گریز از رسوایی را در انکار صحّت و اصالت آن دیدند، اما محقق شدن غالب این برنامهها خود دلیلی روشن مبنی بر اصالت این پروتکلهاست.
کادر قرمز: �چرا در اختیار داشتن این اسناد در
اتحاد شوروی با مجازات اعدام فوری روبرو بود؟�.
گزیده ای از متن پروتکلها:[35]
از پروتکل شمارۀ1:- در نظام سیاسى جوامع صهیونیستى، قیودات اخلاقى نباید وجود داشته باشد. حق یعنى زور. به اعتقاد ما حق یعنى اعمال زور. واژۀ حق یک واژۀ ذهنى است كه به هیچ وجه جنبۀ عینی به خود نمىگیرد. در نظام سیاسى ما حق این چنین تعبیر مىشود: هر آنچه را كه مىخواهم به من بده زیرا من از تو قوىترم. نیازى نیست كه ثابت كنم حق از آن كیست. منطق ما زورگویی و متقاعد کردن است. در مسائل سیاسی تنها زور است که پیروز می شود به ویژه اگر رهبران سیاسی بتوانند آن را مخفیانه اعمال کنند. تا زمانی که غیر یهود مانع رسیدن ما به هدفهایمان باشند باید فساد، خیانت و رشوه خواری را رواج دهیم... در شرایط كنونى كه تمام قدرتهاى جهان داراى پایههاى لرزانى هستند، قدرت سیاسى ما داراى پایههاى استوارى است زیرا وجود آن محسوس نیست. قدرت ما زمانى تجلّى خواهد كرد كه هیچ گونه خطرى آن را تهدید نكند. قدرتهاى سیاسى جهان به سبب اِعمال لیبرالیزم دچار مشكلات شدیدى هستند... مناسب ترین نوع حکومت برای یک کشور حکومتی است که در آن قدرت به یک نفر تفویض شود. بدون وجود یك حكومت مطلقۀ مستبد، تمدن نمىتواند به حیات خود ادامه دهد و این تمدن تنها به وسیلۀ رهبران و نخبگان بارور مىشود نه به وسیلۀ تودههاى ناآگاه. تودۀ مردم وحشى است و توحّش خود را در هر موقعیتى نشان مىدهد. هنگامى كه تودهها آزادى به دست آورند، آزادى به صورت هرج و مرج كه اوج توحّش است جلوهگر مىشود... اعتیاد به الكل و افراط در نوشیدن مسکرات مشكلى است كه پس از اعطاى آزادى در میان غیریهودیان رواج می یابد. بر ما یهودیها لازم است كه(در حکومت خود) در چنین مسیرى گام برنداریم. مردم غیریهودى از همان آغاز جوانى به وسیلۀ عوامل ما بىبند و بار و بی اخلاق بار مىآیند. عوامل ما عبارتند از: معلمان سر خانه، خدمتكاران، منشىها و زنانى كه در خانههاى ثروتمندان بچهدارى مىكنند. به كمك زنان یهودى، مردان غیریهودى را در عشرتكدهها و محلهاى عیاشى به فساد اخلاقى مىكشانیم و آنها را از جادۀ عفت و پاكدامنى منحرف مىسازیم. من این جامعه را که به دست زنان به فساد کشیده می شود، جامعه زنان نام می نهم زیرا در فساد و تجمل پرستی دنباله رو دیگرانند...
- در روابطمان با کسانی که به آنها نیاز داشته ایم همواره بر حسّاس ترین عصب های ذهن بشری یعنی؛ حرص زر اندوزى، مالپرستى و سیری ناپذیری و تنوعطلبى در ارضای نیازهاى مادى تکیه کرده ایم. هر یك از این ضعفهای بشری به تنهایى کافیست تا قوۀ ابتکار را فلج ساخته و ارادۀ انسان را مقهور گرداند.
- در اعصار کهن، ما نخستین کسانی بودیم که شعار �آزادی، برابری و برادری�(شعار اصلی جامعۀ فراماسونری) را در میان مردم فریاد زدیم ( مقصود از آزادی در کلام یهود، لیبرالیزم یا �اِباحی گری� است که به معنای مباح و مجاز بودن هر عملی می باشد) . از آن پس طوطیانِ نادانِ جویای آراء انتخاباتی با تکرار این کلمات، سعادت جوامع و آزادی فردیِ حقیقی را تباه ساخته اند. غیریهودیانِ ظاهراً باهوش، رمز کلمات مذکور را درک نکردند و تناقض موجود در آنها را در نیافتند و توجه نکردند که در طبیعت برابری وجود ندارد زیرا طبیعت خود آفرینندۀ نابرابری و تفاوت در افکار، اخلاق و استعدادهاست. آزادیِ سیاسی یک اندیشه است نه یک واقعیت. کلمات آزادی، عدالت و برابری کلماتی هستند که مبلّغان بی جیره و مواجب ما به وسیلۀ آنها موفق شدند در چهارگوشۀ دنیا تعداد بیشماری را تحت بیرق ما درآورند، در حالی که این کلمات همواره مانند خوره به جان ملل غیر یهودی افتاده و آرامش را از ایشان سلب کرده است. خواهید دید که ما با این کلمات، سرانجام جهان را فتح خواهیم کرد.کلمۀ آزادی، گروهها را به سمت جنگ با هر قدرت و سلطه می کشاند تا جایی که حتی با خدا می جنگند و در برابر قوانین طبیعی به مقاومت بر می خیزند. از این رو، زمانی که حکومت جهانی خود را بر پا نماییم، این واژه را از قاموس زندگی حذف خواهیم کرد زیرا این واژه تودۀ مردم را به جانوری خونخوار تبدیل می کند. لازم است بدانیم وقتی حزب ما در صدد سرنگونی یک حزب حاکم است، چگونه باید اندیشه آزادی را به عنوان طعمه ای، زیرکانه برای جلب حمایت مردم به کار بگیریم. اگر حزب مخالف خود به اصول آزادی یا به اصطلاح لیبرالیزم آلوده باشد و بخشی از قدرتش را در این راه ببخشد، کار آسان تر خواهد شد.
* هنری فورد در �یهود بین الملل� می نویسد: �طبع یهودی به استبداد گرایش دارد. از نظر آنها دموکراسی فعلاً برای غیریهود اشکالی ندارد. یهود همه جا به تشکیل نوعی آریستوکراسی می پردازد�. پنج کارکرد ایدئولوژی لیبرالیزمِ یهودی عبارتند از: 1-قرار دادن فرزندان در برابر والدین. 2-قرار دادن زنان در برابر مردان. 3- قرار دادن کارگر و کارمند در برابر کارفرما. 4- قرار دادن ملّتها در برابر دولتها. 5-قرار دادن انسان در برابر خدا.
از پروتکل شمارۀ 2: -حتی المقدور باید از بروز جنگى كه به سود ناحیهاى خاص منجر شود، جلوگیرى كنیم. آنگاه جنگ را به صحنۀ اقتصاد مىكشانیم تا طرفین متخاصم به خوبى تسلّط همه جانبۀ ما را دریافته و تسلیم عوامل بینالمللى ما شوند. حقوقى به نام �حقوق بینالملل� وضع خواهیم كرد كه جایگزین حقوق ملّى كشورها شده و ناظر بر روابط بین الملل باشد، همان گونه كه قوانین حقوقى یك كشور بر روابط افراد آن كشور نظارت دارد.
- غیر یهودیها طورى تربیت شدهاند كه نمىتوانند وقایع تاریخى و مشاهدات خود را بدون پیشداورى تحلیل كرده و از این تحلیلها نتیجۀ عملى بگیرند و یافتهها را راهنماى عمل خویش قرار دهند... روشنفكران غیریهودى علوم را به طور مجزّا از هم مورد تحقیق قرار مىدهند و بى آنكه خود متوجه باشند، اطلاعات فراوان و نتایج گرانبهایى فراهم مىآورند ولى آنها را در متن عمل پیاده نمىكنند. اما عوامل ما اطلاعات به دست آمده از این گونه تحقیقات را با هم تلفیق و تركیب كرده تا به یك كل دست یابند.
- تصوّر نكنید آنچه كه در بالا گفته شد تنها یك حرف است. دقت كنید كه ما چگونه موفق شدیم داروینیسم، ماركسیسم و نیچهایسم را بال و پر دهیم. یهودیان باید به سادگى به اهمیت نقش ویرانگر نظریات فوق بر ذهن و اندیشۀ غیریهود پى ببرند.
* غیر از فعالیت گسترده در جهت اشاعۀ مسکرات و مواد مخدّر برای زوال عقل در انسان، ترویج نظریات و افکار سیاسی،اقتصادی، اجتماعی و... مانند نظریات مارکس، فروید، داروین، سارتر و...که موجب بروز تصوّرات و مفاهیم خطا و متناقض با فطرت انسانی در عقل می شود، در دستور کار صهیونیزم قرار داشته است. بسیاری از ویژگی هایی که قرآن جاویدان به قوم یهود نسبت می دهد، در جهان امروز در قالب مکاتب مادیِ فکری، فلسفی، سیاسی و اقتصادی چون کاپیتالیزم، کمونیزم، اومانیزم، لیبرالیزم و... ظهور نموده است. بنجامین دیزرائیلی، نخست وزیر یهودی انگلستان در کتاب �کانینگزبای� می نویسد: �شما هرگز به یک نهضت عظیم فکری در اروپا بر نمی خورید که یهود به شکل وسیعی در آن دخالت نداشته باشد�. وی می نویسد: �اعتقاد به تسامح و تساهل دینی در یک کلام، آئین پروتکلهاست؛ نوعی تجزیه و استحالۀ فکری که ملغمه ای است از افکار و ایده های به اصطلاح لیبرال که به خودی خود نظام تازه ای بنا نمی کنند اما قادرند که زمینۀ ویرانیِ نظام مستقر و موجود را فراهم آورند�. می بینیم که دیزرائیلی نیز در نوشته های خود رسماً بر صحّت پروتکلها و اهداف آنها تصریح می کند. هنری فورد در �یهود بین الملل� در شرح اهداف پروتکلها می نویسد: �برای تجزیۀ جامعه و ایجاد تفرقه، انبوهی از اندیشه ها باید رواج یابند بدون آن که بین آنها هماهنگی وجود داشته باشد. مردم باید وادار شوند تا متفاوت با یکدیگر و دربارۀ چیزهای متفاوت بیاندیشند تا وحدت از میانشان برخیزد. در نتیجه تفرقه و آشفتگی گسترده ای به وجود می آید که همان نتیجۀ مطلوب است. در این آشفتگیِ اکثریت، یک اقلیت منسجم می تواند راه خود را به مسند قدرت بگشاید... از مهمترین اهداف پروتکلها، تجزیۀ اتحاد و قدرت غیریهود بود که با وقوع جنگهای بزرگ در اروپا برآورده گردید�-مترجم؛ علی آرش.
از پروتكل شماره 3:مىخواهم اعلام كنم كه تا رسیدن به هدفهایمان فاصلۀ چندانى نداریم اگر چند قدمى را كه در پیش داریم طى كنیم، سَر و دُم مارى كه سمبل قوم ماست به هم وصل خواهد شد و حلقهاى كامل به وجود مىآید. معناى كامل شدن حلقه آن است كه تمام كشورهاى اروپایى درون این حلقه محصور شده و تحت نفوذمان قرار خواهند گرفت. موازین قانونى كشورهاى جهان بزودى در هم خواهند شكست. زیرا ما از همان آغاز تأسیس آنها را با نوعى عدم تعادل ایجاد كردهایم و به سبب همین عدم تعادل شروع به نوسان مىكنند و سرانجام محورى را كه به دورش مىچرخند فرسوده مىسازند. غیریهودیان مىپندارند كه معیارهاى قانونی شان از تعادل و ثبوتى همیشگى برخوردار است، اما نمىدانند كه روزى با عدم تعادل موازین قانونى خود مواجه مىشوند.
- فقر اسلحه ماست. زنجیرى كه انسانها را به دام و تلۀ فقر مىبندد به مراتب محكم تر از زنجیر بردگى است. به بیان دیگر، از زیر یوغ بردگى مىتوان به خوبى آزاد شد ولى رهایى از زیر یوغ بینوایى و فقر بسیار دشوار است... از مبانی کمونیزم دفاع خواهیم کرد... ما بر روى صحنه نقش حامى كارگر را ایفا مىكنیم و بدین سان زیر شعار همكارى، برابرى و تحت شعار اشتراك مساعى جهانى و نیز مطابق اصول فراماسونرى خویش، كارگران را به صف نیروهاى جنگجوى خویش یعنى سوسیالیزم، آنارشیزم و كمونیزم مىكشانیم. اریستوكراسى از حمایت قانون برخوردار بود و از كار و دسترنج زحمتكشان ارتزاق مىكرد. به همین لحاظ به خاطر حفظ منافعش، همواره به تغذیه و سلامت كارگران توجه خاص داشت و مىخواست كه كارگر، سالم و نیرومند باشد تا بهتر و بیشتر از او بهرهكشى كند. اما موضع ما درست برعکس است. ما به مرگ و میر و كشتار غیر یهودیان فكر مىكنیم. به عبارت دیگر، قدرت ما در گرو كاهش مستمر مواد غذایى و ضعف جسمى كارگر مىباشد. زیرا از این طریق مىتوانیم كارگر را به اسارت خود درآوریم تا او را در اختیار داشته باشیم و نتواند علیه خواستهاى ما اقدام كند. تسلطى كه از طریق ایجاد گرسنگى بر كارگران به دست مىآید به مراتب مطمئنتر از تسلطى است كه اریستوكراسى به مدد قانون و شاه كسب كرده بود. در میان تودۀ مردم حسد، نفرت و زیادهخواهى ایجاد مىكنیم؛ از خشم مردم استفاده كرده تا به دست آنها همۀ موانعى را كه بر سر راهمان قرار دارند ریشهكن سازیم... غیریهودیان عادت به فکر کردن را از دست داده اند مگر آن که متخصصان ما به آنها آگاهی بدهند. بنابر این آنها قدرت تشخیص و درک برنامه هایی را که ما برای رسیدن به حکومت جهانی در پیش داریم ندارند... وجود بحران اقتصادى نفرت غیریهودیان را افزایش مىدهد و صنعت را دچار ركود مىسازد. در این هنگام ما مىتوانیم به مدد عملیات مخفیانه و نیز به یارى طلا كه قبلاً آن را به دست آوردهایم (یهود بخش بزرگی از طلایی را که در اختیار دارند پس از کشف آمریکا از این قارّه تاراج کردند. لازم به ذکر است که کریستف کلمب-کاشف آمریکا- یک یهودی بود). آتش بحران اقتصادى را شعلهورتر سازیم و كارگران را در سراسر اروپا به خیابانها بریزیم. تودۀ مردم به سبب ناآگاهىشان و نیز به سبب وجود بذر حسدى كه ما در همان آغاز كودكى در ذهنشان كاشتهایم، آماده مىگردند كه خون كارفرمایان را بریزند و اموال آنها را به غارت ببرند. ما در این میان سالم خواهیم ماند زیرا از زمان شروع حادثه بخوبى آگاهیم و مىتوانیم به موقع براى حفظ خویش تدابیرى بیاندیش یم ...اگر انقلاب فرانسه را به یاد آوریم، در مىیابیم كه عنوان كبیر را ما به آن دادیم. مقدمات آن را ما فراهم كردیم و طراحى آن را ما به عهده گرفتیم. از دیرباز تاكنون ما بشر را از قید و بندهاى فراوانى رهایى بخشیدهایم(!) و در آینده نیز او را راهنما خواهیم شد تا سرانجام در برابر پادشاهى كه خون بنىاسرائیل در رگهایش جریان دارد سر تعظیم فرود آورده و به حكومتى كه ما براى جهان تدارك مىبینیم تسلیم شود ...
از پروتکل شمارۀ 4:- چه كسى مىتواند با یك قدرت نامحسوس درافتد و آن را واژگون سازد؟ این ما هستیم كه چنین قدرت نامحسوسى داریم. اگر چه فراماسونهاى غیریهودى كوركورانه در خدمت ما هستند و براى مقاصد ما كار مىكنند، اما برنامههاى ما همچنان براى آنها و دیگران ناشناخته و اسرارآمیز باقى خواهد ماند.
- براى آن كه بتوانیم قدرت اندیشیدن را از مردم غیرصهیونیست سلب كنیم، باید فكر آنها را متوجه صنعت و تجارت كنیم. سرگرم شدن آنها به داد و ستد و اندیشیدن به منفعت، باعث مىشود كه دشمن مشتركشان را فراموش كنند. از سوى دیگر، به صنعت جنبۀ احتكارى مىدهیم. بدین معنى كه به بهاى صنعتى شدن بسیارى از زمینها نادیده گرفته مىشوند كه سرانجام به دست ما مىافتند و ما آنها را احتكار مىكنیم. افزایش روز افزون رقابت به منظور پیش افتادن در زندگى از سویى، و نابسامانیهاى اقتصادى از سوى دیگر، مردم را سرخورده و افسرده مىكند. نفرت آنها نسبت به مقامهاى عالى رتبۀ ادارى، مذهبى و سیاسى اوج مىگیرد. طلا به عنوان وسیلهاى براى ارضای نیازهاى مادى مردم مورد توجه واقع مىشود. ظرفیت مردم به مرز انفجار مىرسد و براى قیام آماده مىشوند. قیام مردم براى كسب ثروت است نه اشاعۀ خوبیها. زیرا این قیام از نفرت منبعث مىشود. به بیان دیگر، نفرت طبقۀ محروم از طبقۀ ممتاز جامعه موجب قیام مىگردد. قشرهاى پائین جوامع غیریهودى در پى رهنمودهاى ما علیه طبقۀ ممتاز به پامىخیزند و سرانجام با حریفانمان یعنى نخبگان غیر یهودى بر سر قدرت به نبرد مىپردازند.
- اعتقاد به خدا را متزلزل مىكنیم... ما باید شالودۀ ایمان را ویران کرده، اصل خدا و روح را از ذهن غیریهود زدوده و امیال مادی را جایگزین این معانی نماییم.
از پروتکل شمارۀ 5:- در جوامعى كه فساد همه جا را فرا مىگیرد، جمع آورى ثروت تنها از طریق تقلّب و نادرستى امكانپذیر مىگردد، قدرت دولت رو به ضعف مىنهد، قیود اخلاقى تنها از طریق مجازاتهاى سنگین سارى و جارى مىشوند، قوانین و مقررات ضمانت اجرایى ندارند، مردم در برابر سرنوشت جامعه احساس مسئولیت نمىكنند و مقررات بینالمللى نیز نادیده گرفته مىشوند. به كمك چه سیستم مدیریتى مىتوان جامعه را اداره كرد؟ سیستمى فوقالعاده متمركز و مقتدر كه تمام قدرتهاى درون جامعه را به دست گیرد... باید تمام آزادىهایى كه رژیمهاى غیریهودى به مردم اعطاء كردهاند به تدریج سلب كرد. و زمینهاى فراهم آورد كه مردم بتوانند گسیختگىها و ناهنجاریهاى رژیمهاى غیریهودی را دریافته و به شاهنشاهى قوم ما ایمان آورند. آنچه در بالا گفته شد باید انگاره و الگو و راهنماى عمل ما در تمام زمانها و مكانها باشد تا بتوانیم بدین وسیله تمام كسانى را كه چه در حرف و چه در عمل مخالف ما هستند، از سر راهمان برداریم. ممكن است ادعا شود كه چنین انگاره و الگوهایى با پیشرفتهاى امروز ما سازگار نیست. ولى كژى و نادرستى این ادعا را نشان مىدهیم؛ سالیانى بس دراز مردم باور مىداشتند كه شاهان بنا به ارادۀ خداوند بر مردم استیلا یافتهاند و در نتیجۀ همین تصور، بدون تردید و دودلى تسلیم آنان مىشدند ولى از زمانى كه ما از حقوق انسانها سخن به میان آوردیم، تزلزلى در اندیشۀ آدمیان نسبت به جاودانى بودن حكومت شاهان ایجاد كردیم و تقدّس شاهان را در چشم مردم از بین بردیم. و نیز هنگامى كه اعتقاد مردم را نسبت به خدا تضعیف كردیم، قدرت را از كاخ شاهان به خیابانها كشیدیم و آن را در مالكیت متمركز ساخته و سپس آن را به غنیمت بردیم... جهت دادن به فكر و اندیشه مردم غیریهودى به كمك سخنپردازى و تئورىهاى وسوسهانگیز، كار متخصصان و مدیران ماست. ما یهودیان در مشاهدۀ امور، تجزیه و تحلیل آنها، محاسبات دقیق مسائل مالى، طرح برنامههاى سیاسى و نیز حس همكارى با یكدیگر، رقیبى نداریم. تنها ممكن است مسیحیان در این زمینه با ما رقابت كنند. البته برنامههایى طرح كردهایم كه این قوم را در چشم تودۀ مردم بىاعتبار سازیم. ضمناً باید یادآور شویم كه ما به صورت یك سازمان مخفى عمل مىكنیم. احتمال مىرود كه براى مدت زمانى معین غیریهودیها در سراسر دنیا با هم سازش كنند و این سازش امنیت ما را به خطر اندازد. ولى از این خطر جان سالم به در خواهیم برد زیرا اختلافات موجود آنها بسیار وسیع و ریشهدار است. ما طورى مردم را به جان هم انداختهایم كه همه به همدیگر بدگمانند. نفرت مردم از یكدیگر به خاطر تعصبات مذهبى و نژادى كه در طول بیست قرن گذشته تبلور یافته است، اجازه نخواهد داد كه مردم به این سادگى با یكدیگر صلح كنند. به همین دلیل اگر ملّتى بخواهد اسلحهاش را علیه ما بردارد، دولتى پشتیبان خود نخواهد یافت. بنابر این دولتهاى غیریهودى باید به خاطر بسپارند كه هر نوع تبانى و توافقى علیه ما فىنفسه زیانبخش خواهد بود. قدرت ما فوقالعاده است و در آن تردیدى نیست. بدون حضور دستهاى پنهان ما ملّتها نمىتوانند حتى بر سر یك مسأله ناچیز و خصوصى با هم به توافق برسند. پیامبران گفتهاند ما قومى هستیم كه به وسیلۀ خدا برگزیده شدهایم تا فرمانرواى مردم سراسر جهان باشیم. خداوند به قوم ما هوش و ذكاوت سرشار اعطا كرده است. ما كفایت و لیاقت آن را داریم تا مسئولیت رهبرى جهان را به انجام برسانیم. البته اقوام دیگرى هستند كه از هوش و ذكاوت برخوردارند... اگر كشمكش و درگیرى بین ما ایجاد شود، كشمكشى وحشتناك خواهد بود. ولى آنها یاراى برابرى با ما را ندارند زیرا خیلى دیر سر رسیدهاند.
- تمام چرخهاى ماشین هر دولتى به كمك موتورى حركت مىكند كه این موتور در دست ما مىباشد و آن طلا است. حكماى ما تدابیرى اندیشیدهاند كه سرمایه از ارزش فوقالعادهاى برخوردارباشد. براى آن كه گردش عمل سرمایه محدود نشود باید آن را در راه ایجاد تجارت و صنعت انحصارى به كار گرفت. آزادى گردش عمل سرمایه در جهت تأسیس و گسترش صنایع، به دستاندركاران صنعت نوعى قدرت سیاسى مىدهد كه از این قدرت مىتوان براى استثمار مردم سود جست.
- ...دومین رمز موفقیت ما در امر كشوردارى به شرح زیر است:
الف - شكست دولتهایى كه بر سر كار هستند را طورى جلوه دهیم كه مردم از فهم علل شكست عاجز شوند. به علاوه در ارائۀ آداب و رسوم، علایق و شرایط زندگىِ مردم طورى افراط كنیم كه هرگونه تفاهم و همدلی از میان مردم رخت بربندد...
ب - میان احزاب نفاق شدیدى ایجاد كنیم و امكان هر گونه تشریك مساعى میان احزابى كه تسلیم ما نمىشوند را از بین ببریم.
ج - هرگونه ابتكار فردى و خلاقیتى را كه به سود ما نباشد، نابود كنیم. زیرا هیچ خطرى بالاتر از ابتكار و خلاقیت فردى نیست. به ویژه اگر خلاقیت با هوش توأم باشد. كارى كه از یك فرد مبتكر بر مىآید از میلیونها مردم عامى بر نمىآید. لذا ما باید تعلیم و تربیت غیریهودیان را در جهتى سوق دهیم كه قوۀ ابتكار از دانشآموزان گرفته شود و نطفۀ خلاقیت در ذهن آنها خفه گردد.
* دکتر جان کولمن با ارائۀ شواهد و مستنداتی از نظام آموزشی ایالات متحده در کتاب �کمیتۀ 300� به این مسأله اشاره می کند. نظام آموزشي تحميليِ صهیونیزم قاتل استعدادها و خلاقيتهاست و فقط افراد را براي خدمت به نظام سرمايه داري آماده مي سازد.
د - آزادى عمل گروههاى مختلف را رو در روى هم قرار دهیم تا تصادم و برخورد پیش آید و شور و شوق به ناامیدى و شكست منجر شود.
به كمك روشهاى بالا مىتوانیم دولتهای غیریهودى را فرسوده كرده و آنها را تسلیم خویش سازیم و سپس بر خرابۀ همه حكومتهاى دنیا ابرقدرتى شیطانی بنا كنیم كه دستهاى توانمندش بتواند به همه جا برسد و چنان قدرت غولآسایى به هم بزند كه مقهور هیچ یك از ملل دنیا نشود.
از پروتکل شمارۀ 6:- اریستوكراسىِ غیرصهیونیستى از این پس قدرت سیاسى ندارد و باید آن را مرده تلقى كرد، ولى به سبب داشتن زمین و خودكفایى مواد غذایى مىتواند به عنوان خطرى بزرگ ما را تهدیدكند. لذا باید به هر قیمتى كه شده آنها را از داشتن زمین محروم كنیم. براى وصول به این هدف باید مالیاتهاى سنگین به زمینها ببندیم و وضعى پیش آوریم كه زمینداران املاك خود را براى گرفتن قرض در گرو طلبكاران بگذارند. به كمك چنین تدابیرى، زمینداران بدون قید و شرط تسلیم ما خواهند شد.
- همزمان با اقدامات فوق، صنعت را نیز به انحصار خود در مىآوریم. البته در مراحل نخست صنعت را در یك حالت تعادلى قرار مىدهیم و از انحصار شدید در مراحل اولیه خوددارى مىكنیم. غرض ما از حالت تعادل اولیه آن است كه صنعت و مآلاً سرمایه، در بخش خصوصى متمركز گردند و بانكهاى خصوصى به وجود آیند. زمینها از گرو طلبكاران بیرون آمده و به گرو بانكها درآیند. آنچه كه ما مىخواهیم این است كه هم ماحصل كارِ كارگر و هم بازده زمین هر دو به چنگال صنعت بیفتند و بدینسان تمام پولهاى جهان نزد ما ذخیره شود و غیریهودیها طبقۀ كارگر و زحمتكش جامعه را تشكیل دهند و بدون قید و شرط تسلیم ما شوند. در چنین شرایطى اگر به خاطر منافع دیگرى تسلیم ما نشوند، لااقل به خاطر آن كه درآمدى داشته باشند و بتوانند زنده بمانند تسلیم ما خواهند شد.
- براى آن كه بتوانیم صنعت غیریهودیان را به كلى نابود كنیم، علاوه بر انحصارطلبى، تجمّلپرستى را رواج داده و نیازهاى كاذب مردم را افزایش مىدهیم...
- كارهاى درجۀ یك را در دست گرفتیم تا دیگران محتاج ما بوده و براى یك لقمه نان در برابر ما به سجده در آیند.
- جنگهایی که بر پا خواهیم کرد احتیاج به ثروت سرشاری دارد. این چنین سرمایۀ هنگفت را بوسیلة احتکارات و انحصارات بزرگ تأمین خواهیم کرد.
از پروتكل شماره 7:- براى آن كه بتوانیم هدفهایمان را هر چه زودتر عملى سازیم، مىباید میزان تولید جنگافزارها و نیز شمار نظامیان و پلیس را افزایش دهیم. خواست ما این است كه در همۀ كشورهاى جهان، كارگران، سربازان، پلیس و تعداد اندكى بزرگ سرمایهدار از ما جانبدارى كنند.
- در اروپا و آسیا باید جنگ، فتنه و آشوب بر پا کرد. این کار در حقیقت دو فایده دارد؛ یکی از بین رفتن آنها و دیگری تسلّط ما... .
- ما باید دولتهاى غیریهودى را مجبور كنیم كه در جهت خواستههاى ما قدم بردارند. روش كار چنین خواهد بود كه افكار عمومى را از طریق مطبوعات كه به قدرت بزرگ معروف اند و تقریباً در دست ما مىباشند شكل بدهیم و طبیعى است كه دولتها به افكار عمومى توجه خواهند كرد.
از پروتكل شماره 9:- توجه به خصوصیات و خلق و خوى مردمى كه شما در ممالكشان زندگى و فعالیت مىكنید اهمیت به سزایى در اجرای برنامههایمان دارد. تا زمانى كه افراد جوامع مختلف مطابق الگو و انگارههاى تربیتى ما دوباره تربیت نشوند نمىتوانیم برنامههایمان را در این گونه جوامع مطابق با روشى كلى و یكسان پیاده كنیم (مؤلفۀ فرهنگ در سیاست صهیونیزم و فراماسونری یکی از مؤلفه های کلیدی در نیل به نفوذ جهان گستر محسوب می گردد. برخی از مظاهر این نفوذ فرهنگی عبارتند از: عروسکهای باربی و جی آی جو-برای کودکان- هری پاتر و بازی های متنوع و جذّاب کامپیوتری-برای نوجوانان- و کتاب و فیلم و فرقه های موسیقی-برای جوانان). اما اگر برنامهها را محتاطانه و توأم با آموزش آغاز كنیم مىتوانیم در كمتر از یك دهه، منش و خلق و خوى سرسختترین افراد را تغییر داده و آنها را مانند افرادى كه از پیش مطیع ساختهایم تحت سلطه خویش درآوریم*.
كلماتى چون آزادى، برابرى و برادرى در واقع اسمهاى مستعارى هستند كه فراماسونهاى ما به كار مىبرند. هنگامى كه حكومت شاهنشاهى ما آغاز گشت این كلمات را به صورت عباراتى ایدهآلى چون حق آزادى، وظیفۀ برابرى و آرمان برادرى درمىآوریم... بنا به تحریك ما، ترور و وحشت همه جا را فرا مىگیرد. افراد با آرمانها و عقاید مختلف مانند سلطنتطلب، عوام فریب، سوسیالیست و ایدهآلیست به خدمت ما در خواهند آمد و بنا به اغواى ما مىكوشند تا هر نوع نظم و آرامشى را برهم زنند و همه جا را به آشوب بكشانند. وجود چنین طغیانهایى دولتها را دچار دگرگونى مىكند و مردم حاضر مىشوند براى برقرارى صلح و آرامش همه چیز را فدا كنند. تا زمانى كه به قدرت جهانى ما اعتراف نكنند و تا زمانى كه تسلیم ما نشوند صلح را به سرزمینشان باز نخواهیم گرداند. در چنین شرایطى مردم فریاد مىزنند تا دولتهای جهان بر سر استقرار سوسیالیزم به توافق برسند. اما تجزیۀ احزاب و نفاق میان آنها باعث مىشود كه مردم به ما بپیوندند. جدال بر سر قدرت میان مردم آغاز مىگردد و پول در این میان نقش مهمى را ایفا مىكند. بدیهى است كه همۀ پولها نزد ما ذخیره شده و پیروزى از آن ما خواهد بود. فقط یك چیز ممكن است از شوكت و قوّت ما بكاهد و آن همكارى دولت و ملّت است ولى ما تدابیر لازم را در این زمینه اندیشیدهایم و میان رهبران و تودههاى مردم از طریق ایجاد ترس و وحشت، سدّى ایجاد كرده و وضعى پیش آوردهایم كه تودۀ مردم در آینده پشتیبان ما باشد. به زودى زمام رهبرى تودهها را بدست مىگیریم و آنها را در جهت مسیرى كه به هدفهایمان ختم مىشود هدایت مىكنیم .
*هنری فورد می نویسد: �کالج ها در معرض تهاجم مستمر تفکر یهودی قرار دارند. روش کار یهود اکنون کاملاً شناخته شده است: 1- رواج سکولاریزم(عرفی سازی و دنیاگرایی) در مدارس عمومی در راستای زمینه سازی برای حاکم کردن راه و رسم یهودی در دانشگاهها. این نوع لیبرالیزم است که سخنگویان یهود بسیار می ستایند. مبادی و اصول کار و ایمان و جامعه در اتحادیه های کارگری، کلیساها و دانشگاهها بواسطۀ این لیبرالیزم آلوده شده است. 2 � نباید به ذهن کودک مدرسه ای القا شود که فرهنگ یا وطن پرستی به نحوی با اصول مذهب انگلوساکسون(مسیحیت) مرتبط است. 3 � از طرح هر سخنی که امکان دارد به کودک در شناسایی نژاد یهود کمک کند جلوگیری نمایید...�- یهود بین الملل.
- ما جوانان غیریهودی را با آموزش اصول و فرضیاتی که از نظر ما کذب محض است ولی خود آنها را القا نموده ایم، گیج و گمراه ساخته و روحیۀ آنان را تضعیف کرده ایم.
- هرگاه سوزنِ آزادى را در جسم ملّت فرو بریم در واقع او را مبتلا به وبا نموده و اسباب هلاكتش را فراهم كردهایم.
از پروتکل شمارۀ 10:- اگر زهر لیبرالیزم را به درون یكى از بافتهاى دولت تزریق كنیم، سم به دیگر بافتها نفوذ كرده و سرانجام موجب نابودى دولت مىشود. گفتار زیر این مطالب را به خوبى روشن مىكند؛ از زمانى كه سیاست آزادى طلبى به امر مملكتدارى راه یافت، سیستم حكومت مطلقه جاى خود را به حكومت مشروطه داد و بدین سان مردم غیریهودى با دست خود حكومتهاى مطلقه را كه از ثباتى نسبى برخوردار بودند متزلزل ساختند. زیرا حكومت مشروطه جز بىنظمى، سوءتفاهم، كشمكش، عدم توافق و برخورد میان احزاب چیزى دیگر ببار نمىآورد. به عبارت دیگر، مشروطه مكتبى است كه جز نابودى دولت هدفى دیگر ندارد. باید افزود كه تریبون سخنرانان از جمله عواملى بوده است كه در واژگون و متزلزل كردن حكومتهاى مشروطه نقش بسیار مهمى ایفا كرده است. پس از آنكه حكومتهاى مشروطه یكى پس از دیگرى بر اثر حمله و انتقادهاى شدید واژگون شدند، مردم به فكر حكومت جمهورى افتادند. آنگاه به وساطت قوم ما رؤساى جمهورى از میان تودۀ مردم انتخاب شدند. یعنى غیریهودیان بىآنكه خود بدانند، دست نشاندگان ما را به رهبرى خود پذیرفتند. همۀ تحولات بالا كه در امر مملكتدارى صورت گرفته است به مثابۀ نقبى است كه به دست ما زیر پاى مردم غیریهودى حفر شده است... با توجه به آنچه كه قبلاً گفتیم اندك اندك زمینۀ نابودى دولتهاى غیریهودى را فراهم مىكنیم و سرانجام قدرت را به دست مىگیریم.سپس به طور نامحسوسى اصول قانون اساسى دولتهای غیرصهیونیست را گام به گام حذف مىكنیم و هنگامى كه زمان موعود فرا رسید، حكومت مطلقۀ قوم خود را جایگزین هرنوع حكومتى مىسازیم.
* استراتژیستهای غرب اذعان دارند که دموکراسی که در تئوری زیبا به نظر می رسد، در عمل می تواند با تبدیل شدن به پورنوکراسی به امری هراس انگیز بدل شود؛ و آن هنگامی است که عوامفریبان برای جلب رأی اکثریت، در تودۀ ناآگاه تمایلات و خواستهای مقطعی که ظاهراً جذّاب اما باطناً مخرّب است برانگیخته و توده را در راستای منافع خود جهت داده و آن را ابزار دستیابی خود به قدرت سازند. ساختار وجود انسان بدین گونه است که باید از مرتبۀ دانیِ وجود خود که نفس است عبور کند تا به مراتب عالی وجودش برسد، اما اکثریت انسانها قدرت عبور از نفس را ندارند و در این مرتبه متوقف اند. یکی دیگر از پاشنه های آشیلِ نظام دموکراسی این است که اکثریت نمایندگانی که با رأی مردم انتخاب می گردند با تطمیع یا تهدید، تحت نفوذ اُلیگارشها(افراد صاحب ثروت و نفوذ) در می آیند و این معضل به وضوح در نظام های دموکراتیک به ویژه آمریکا و کشورهای اروپایی هویداست. نظام دموکراسی، نظام مطلوبی برای طبقۀ اُلیگارش است زیرا در پس پرده به افزایش ثروت و قدرت خود مشغول است و در صورت بروز هرگونه رسوایی نیز کلیۀ اتهامات متوجه مقامات رسمی خواهد بود. نظام دموکراسی امنیت مطلوبی برای طبقۀ اُلیگارش فراهم می کند، زیرا در این نظام مردم دلخوش هستند که خود حکومت می کنند(!) و بدین ترتیب هیچ خطری از سوی مردم الیگارشها را تهدید نمی کند. بنابر این طبیعی است که ایدئولوژیِ لیبرال دموکراسی در عرصۀ سیاسی(به موازات ایدئولوژی اومانیسم در عرصۀ فرهنگی) تا بدین میزان مورد تأکید و علاقۀ صهیونیزم باشد.
پیش از آن كه قانون اساسى دول غیریهودى نابود گردد، ممكن است مردم به حقانیت حكومت مطلقۀ ما پىببرند. در چنین دورهاى، مردم در حالت بیم و انتظار به سر مىبرند. از بىنظمى و نارسائیهاى دول خود كه ما موجد آنها هستیم به شدت خسته مىشوند و از رهبران خود چنین مىخواهند؛ ما تنها یك پادشاه مىخواهیم كه همۀ مردم روى زمین را متحد سازد و نابسامانیها، مرزها، ملیّت ها و مذاهب را ریشهكن سازد. پادشاهى مىخواهیم كه بتواند صلح و آرامشى كه رهبران فعلى نمىتوانند به ما بدهند براى ما فراهم آورد. براى آنكه آرزوى استقرار حكومت مطلقۀ قوم خود را در دل همۀ مردم جهان ایجاد كنیم، لازم است كه رابطۀ مردم را با دولتهایشان تیره كنیم. به طورى كه مردم بر اثر اختلاف عقیده، گرسنگى، بیمارى و كشمكش به تنگ آیند و جز به رهایى از دست دولتهایشان و پناه بردن به حكومت نجاتبخش ما به چیز دیگرى نیندیشند*. اگر در راه رسیدن به هدفهایى كه در پیش داریم كوشا نباشیم و به ملل دنیا یك لحظه فرصت نفس كشیدن بدهیم، به سختى مىتوانیم به هدفهایمان برسیم.
*فراماسونها همواره مي كوشند تا با سياستهاي خود مردم را خسته كرده و به ستوه آرند تا سرانجام پذيراي حكومت جهاني اشرار يهود گردند.
- هرگاه افرادی به دلیل برخورداری از قدرت تفکّر به مخالفت با ما برخیزند، تودۀ مردمی که تحت تأثیر ما هستند بر ضد آنها بر خواهند خاست و زبانشان را خواهند برید چرا که تودۀ مردم عادت کرده اند که تنها از ما حرف شنوی داشته باشند، زیرا در برابر این حرف شنوی به آنان پاداش معنوی می دهیم.
*هنری فورد دربارۀ �لیبرالیزم یهود� می نویسد: پروتکلها علناً اعلام می کنند که نخستین پیروزی آنها بر افکار عمومی از طریق مجموعه ای از ایده ها و افکار حول محور دموکراسی حاصل شد. ترویج زهر لیبرالیزم(به تعبیر پروتکل دهم) بیش از سایر روشها مطرح می شود. پروتکلها تصریح می کنند که: �برای تسلط یافتن بر افکار عمومی نخست باید آن را با ارائۀ اندیشه های متناقض فراوان از جهات گوناگون مغشوش نمود�. حقیقت یکی است و نمی توان آن را مغشوش کرد، اما این لیبرالیزمِ دروغین و فریبنده که همه جا انتشار یافته و تحت حمایت یهود در آمریکا با سرعتی که هرگز در اروپا سابقه نداشته در حال شکل گیری است، به آسانی دچار اغتشاش می شود زیرا عاری از حقیقت است. یک ملّت، حزب، شهر یا انجمن که زهر لیبرالیزم آن را آلوده کرده باشد را در نظر بگیرید؛ صرفاً با ارائۀ اَشکال دیگری از اندیشۀ اصلی می توانید در آن، به تعداد اعضای آن انشعاب ایجاد کنید. این از دید نیروهایی که مخفیانه افکار عمومی را کنترل می کنند یک استراتژی معروف و شناخته شده است. جریانی را که غیریهودیان قربانی آن بوده اند، می توان چنین تشریح نمود: نخست ترویجِ لیبرالیزم یا �روحیۀ تساهل و آزاداندیشی� به مثابۀ یک آرمان و ایده آل. این عبارت در همۀ بیانیه های اعتراض آمیز یهود علیه اشارات علنی به آنها و برنامۀ جهانی شان به چشم می خورد: �ما تصوّر می کردیم که شما آزاداندیش تر از آن باشید که چنین افکاری را بیان کنید�. این لفظ یک اصطلاح مهم و کلیدی است و بر وضع و حالتی ذهنی دلالت می کند که یهودیان مایلند غیریهود را همواره در آن نگه دارند؛ یعنی نوعی حالت اغماض توأم با رخوت؛ حالتی که در آن عباراتی بی معنی در باب آزادی به زبان می آید، عباراتی که همچون معجونی خواب آور بر ذهن و وجدان اثر می گذارد. این عبارت، این شعار، یک سلاح قابل اعتماد یهودی است. در پروتکل 5 آمده است: �در همۀ ادوار، مردم کلمات را به جای اعمال پذیرفته اند�. برخی کسانی که از استقلال روحی برخوردارند و در امور ممنوعه ای که به نحوی با علایق یهود ارتباط می یابد به کنکاش می پردازند �تنگ نظر� لقب می گیرند! اما راه آسان تر برای دیگران این است که در بزرگراهی حرکت کنند که امکان برخورد عقاید اساسی و متهم شدن به �تعصّب� در آن وجود نداشته باشد؛ آنان تمامی قوای فکری خود را به حوزۀ زندگی عملی خویش منتقل و معطوف می سازند. در پروتکلها آمده است: �برای منحرف نمودن فکر و نظر غیریهود، باید توجه آنها به سوی صنعت و تجارت جلب شود�. همین انحراف افکار به سوی پایگاه ماتریالیستی است که قدرت تصرف و نفوذ حامیان پروتکلها و نیز مبلغان یهودی را پیش از هرچیز افزایش می دهد. لیبرالیزم با نادیده انگاشتن مسائل اصلی و حیاتی به سرعت به مادیگرایی تنزّل می یابد. تمامیِ اختلافاتی که امروز جهان را پریشان می سازد در همین قلمرو نازل و پست قابل جستجوست. مشاهدۀ شجره نامۀ لیبرالیزم یهود از آغاز تا تحلیل تأثیرات اخیر آن بر زندگی غیریهود چندان دشوار نیست. امروز پریشانی، مشخصۀ اصلیِ جوّ فکریِ غالب مردم است. مردم نمی دانند چه چیز را باور کنند. ایجاد حالتی بسیار علاج ناپذیرتر از پریشانی نیز بخشی از روش مذکور را تشکیل می دهد:�تخلیه و فرسایش قوا�، چنان که پروتکل 10 تصریح می کند: �قوای همه را با ترویج اختلاف، دشمنی، کینۀ خانوادگی، قحطی، بیماری و کمبود چنان فرسوده می سازیم که غیر یهود هیچ گریزگاهی جز توسل به ثروت و قدرت ما پیش روی خود نیابد�. حملۀ شدید علیه تمایل انسانی به مذهب که معمولاً آخرین سدی است که در برابر پیشرویِ بیشرمانۀ خشونت و چپاول فرو می ریزد را به موارد فوق اضافه نمایید. * پروتکلهای صهیونیزم و مرامنامۀ تشکیلات ماسونی بر نابودی مذهب تأکید ویژه دارند زیرا وحدت حول اصول و تعالیم مذهب(به ویژه مذهب اصیل) مانع از تأثیر لیبرالیزم در شکستن اتحاد پیروان آن گشته و نیز ایشان را از پذیرش فسادهای اخلاقی که از سوی توطئه گران برای به ضعف کشیدن مردم ترویج می گردد مصون می دارد. توطئه گران با ارائۀ قرائت های گوناگونِ لیبرالیستی از مذهب از سویی و ترویج خرافه گرایی از طریق عناصر افراطی مذهبی از سوی دیگر تلاش می کنند تا این پایگاه را متزلزل سازند.
از پروتکل شمارۀ 11:- غیریهودیان گله های گوسفندند و ما گرگهای این گله هستیم... ما سیاستهایمان را از طریق سازمانهاى ناشناختۀ فراماسونرى اعمال کرده و تلاش مىكنیم که اهدافمان سوءظن بر نیانگیزد تا سرانجام این گلۀ غیریهودی به فراماسونری ما بپیوندد.
از پروتکل شمارۀ12:- ما به تدریج به سوی صهیونی كردن مطبوعات حركت کرده و عنان آن را بدست می گیریم، اما نباید بگذاریم كه دشمنانمان به روزنامه ها و رسانه های خبری كه بیانگر آراء و نظرات آنان باشد دست یابند. هیچ خبری نباید بدون كنترل و نظارت ما برای مردم بیان شود.
- البته در زمان حاضر ما تا حدودى به چنین اهدافی رسیدهایم زیرا تمام كانونهاى خبرى جهان اطلاعات خود را از چند كانون خبرى محدود دریافت مىكنند. این چند كانون خبرى محدود كه در آیندهاى نزدیك تماماً به دست ما خواهند افتاد، هر آنچه را كه ما به آنها دیكته مىكنیم در سراسر جهان پخش مىكنند .
* در حدود 90 درصد اخباری که در جهان منتشر می شود دستچین شدۀ چهار بنگاه مهم خبری جهان یعنی آسوشییتدپرس، یونایتد پرس، رویترز و خبرگزاری فرانسه است که متعلق به صهیونیستهاست. متخصصان کنترل فکر در این بنگاهها برای یکسویه کردن نگرش جهانیان، اخبار را به دقت دستچین می کنند. بزرگترین روزنامه های آمریکا چون نیویورک تایمز، واشنگتن پست، نیویورک پست، دیلی نیوزو مجلاتی چون نیوزویک، تایم، نشنال جیوگرافیک(که ایرانیان، با سابقۀ آن در تحریف نام �خلیج فارس� آشنایی دارند) و... به صهیونیستها تعلق دارد.
- اگر تدابیرى را كه در مورد مطبوعات اندیشیدهایم به مرحلۀ اجرا درآوریم، ذهن و فكر غیریهودیان به تسخیر ما درآمده و آنان وقایع جهان را از پشت عینكهاى رنگینى كه ما به چشم آنها مىگذاریم مىنگرند...
- ادبیات و روزنامهنگارى مهمترین نیروهای فرهنگی اند. بنابر این حکومت ما مالک اغلب جراید خواهد بود. اگر به ده جریدۀ خصوصی اجازۀ فعالیت دهیم، در مقابل سی جریده متعلق به خودمان خواهد بود. این امر نباید سوءظنّ جامعه را برانگیزد، از این روی جراید ما ظاهراً نظرات و گرایشهای کاملاً مخالف را نیز انعکاس خواهند داد. این کار اعتماد مردم را به جراید ما جلب خواهد نمود و مخالفان ما بدون این که تردیدی به خود راه دهند جذب ما شده و در دام ما گرفتار گشته و بی خطر خواهند شد.
از پروتکل شمارۀ13:برای این که آنها(غیریهودیان) در گمراهی بمانند و نتوانند به واقعیتی که در اطرافشان جریان دارد بیاندیشند، با ایجاد وسائل تفریح و سرگرمی و بازی های خنده دار و انواع ورزشها و لذت بردن و شهوترانی و ساخت فراوان کاخها و خانه های مجلّل آنها را به خود مشغول کرده، و مطبوعات را وا مىداریم كه به مسائلى چون رقابتها و مسابقات هنرى و ورزشى بپردازند. بدون شك این گونه مشغولیتها ذهن مردم را از اندیشیدن به مسائلی که ممکن است آنها را به درگیری با ما بکشاند کاملاً منحرف خواهد نمود*. اندك اندك به ابراز نكردن عقیدۀ خود عادت مىكنند و سرانجام به تكرار همان چیزهایى مىپردازند كه ما مىخواهیم و بدین سان به فكر آنان جهت مىدهیم و مىتوانیم به همكاریشان اعتماد كنیم**. نقشى را كه لیبرالیستها، خیالپردازان و افراد رؤیایى باید ایفا كنند، سرانجام تا آن زمانى كه حكومت ما مورد قبول همگان واقع گردد به اجرا درخواهد آمد. بدینمعنى که تا زمان شروع حكومتمان، اینان به خوبى در خدمتمان خواهند بود و ما مىكوشیم كه ذهن این گونه افراد را به مسائل بیهوده و تئورىهاى خیالى و به ظاهر مترقّیانه مشغول كنیم (بسیاری از آثاری که در زمینۀ فلسفه و جامعه شناسی در غرب منتشر می شود بسیار بی محتوا بوده و در راستای تحقق همین هدف است). ما باید آن قدر غیریهودیان را به مسائلى چون پیشرفت سرگرم كنیم تا سرانجام از فهم هر مسألهاى اظهار عجز كنند. كلمۀ �پیشرفت� مانند یك عقیدۀ سفسطهآمیز حقیقت را لوث مىكند و این موضوع را كسى جز ما قوم برگزیده خدا نمىتواند درك كند. هنگامى كه بر اریكۀ شاهنشاهى جلوس كردیم، سخنسرایان و سخنگویانمان مسائل و مشكلات بزرگى كه انسان را از انسانیتش دور كردهاند مورد بحث و بررسى قرار مىدهند تا این گونه مشكلات[که خود آنها را خلق کرده ایم] تحت رهبرى ما حل و فصل شوند.
* فورد پس از تبیین نقش یهود در صنعت سینما و موسیقیِ آمریکا، در مورد فساد روزافزون در جامعۀ این کشور می نویسد: �کسی نمی تواند مکر شیطانی را که موجب ایجاد و تداوم فضایی ناپاک در میان همۀ قشرهای جامعه شده است، نادیده انگارد. در اینجا یک مسألۀ شیطانی وجود دارد؛ مسأله ای که با زیرکی و محاسبۀ شیطان برنامه ریزی شده است و این وضع همچنان ادامه دارد و با زوال و تباهیِ تدریجیِ غیریهود و افزایش ثروتهای یهود وخیم تر می شود. کشیشان، دست اندرکاران تعلیم وتربیت، والدین، شهروندان، همه و همه از رشد بی بندو باری در میان مردم متحیّرند و آثار و نتایج شوم حاصل از آن را مورد انتقاد قرار می دهند. آنان جوانان را که به القائات و وسوسه های پلید و شهوانی تسلیم می شوند سرزنش می کنند. آنان بر افسارگسیختگیِ جنسی، بزهکاری و رفتار کودکانۀ جوانان تأسف می خورند. اما همۀ اینها منشأ و سرچشمه ای دارد. چرا سرچشمۀ این مفاسد مورد تهاجم قرار نمی گیرد؟ به جای معلول، علت را باید هدف قرار داد. سرزنش مردم سودی ندارد. مردم همان گونه اند که تربیت می شوند�- یهود بین الملل؛ مترجم: علی آرش(با اندکی تغییر). دکتر جان کولمن نیز در کتاب �کمیتۀ 300� با اشاره به فعالیت محافل پنهان در مهندسیِ ذهن جامعۀ آمریکا می نویسد: � دگرگون سازی اصول آرمانی این ملّت از سالهای 1960 به بعد، تحت فشار روانی و تجاوزگری مؤسسة پژوهش استانفورد رو به فزونی نهاده است. برای نمونه، تلویزیون را روشن کنید و پیروزی استانفورد را در برابر چشمان خود ببینید: نمایشهای لفظی همراه با توصیف جزئیات امور جنسی و رقصهای تهوع آورِ راک اندرول، محتوای تمامی برنامه ها را تشکیل می دهد. بازیگریِ نقش �قهرمانی� که زمانی در اختیار جان وین قرار داشت اکنون به مایکل جکسون سپرده شده است... هیچ اعتراضی نسبت به سریال های پایان ناپذیر بعد از ظهرها(سُوپاپِراها) با صحنه های لعنت شده و حرکات قبیحه به عمل نمی آید. در دهة 1960 چنین صحنه هایی قابل تحمل نبود، در حالی که امروزه نمایش چنین صحنه هایی به صورت امری کاملاً عادی در آمده است... هنگامی که مؤسسۀ روابط انسانیِ تاویستاک اسباب ورود �بیتل ها� را به ایالات متحده فراهم آورد، از میزان ضایعة فرهنگی ای که ممکن بود به دنبال داشته باشد تصور درستی در ذهن کسی وجود نداشت. همراه با بیتل ها، تاویستاک، واژه ها و جملات رمز مانندِ تازه ای هم به مردم آمریکا معرفی نمود. از آن جمله می توان از واژه هایی مانند: راک، تین اِیجِر، آرامش، کشف، موسیقی پاپ که نمادهایی تهوّع آور از استعمال مواد مخدر بود نام برد. تین ایجرها(نوجوانان) به هر کجا بیتلها پا می گذارند، استفاده از این واژه ها و به همراه آن مواد مخدر را �کشف� می کردند�-ترجمۀ دکتر یحیی شمس(کتاب �کمیتۀ 300� پرده از برخی اسرار محفل پنهان قدرت در غرب بر می دارد، اما نقطۀ ضعف مهم آن این است که کانون توجه را عمدتاً از محور اصلی توطئه که �صهیونیزم بین المللی� است به خاندان سلطنتی و دولت انگلستان معطوف می نماید). ترویج فساد در جوامع تحت سلطۀ صهیونیزم(آمریکا و اروپا) به منظور کنترل جامعه و کاهش خطر طغیان در مردم صورت می گیرد.
** پروتکل 5 اشاره می کند که باید با تداوم پخش مطالب ضد و نقیض در بین مردم آنان را در پیچ و خم اطلاعات متناقض گم کرد. هنگامی که مردم از این سر در گمی خسته شوند متقاعد خواهند شد که تنها راه رهایی از این سرگردانی نداشتن عقیده و اطلاعات سیاسی است. پروتکل 13 نیز اشاره می کند که هنگامی که مردم به خستگی رسیدند، ذهنشان باید معطوف به تفریحات شود، و پس از مدتی آنان همان چیزی را تکرار خواهند کرد که ما می خواهیم. آثار اِعمال این سیاست به وضوح در آمریکا مشهود است. سالهاست که مردم آمریکا کاملاً تحت تأثیر رسانه های این کشور هستند و آنها به شناخت هنرپیشه ها و آوازه خوانها علاقۀ بسیار بیشتری نشان می دهند تا شناخت سیاستمداران.
از پروتکل شمارۀ 14:
- کتاب هایی با سبکی شیوا، و ارزان تألیف کرده و بدین وسیله افکار خود را به مردم القاء می كنیم... ما عقاید دینی را ریشه کن خواهیم کرد. در تمام کشورهای بزرگ، مطالب خود را به وسیلۀ نویسندگان برجستۀ آن کشورها به مردم تزریق می کنیم.
- هنگامى كه حكومت شاهنشاهى ما آغاز شد، همۀ ادیان باید از بین بروند به جز دین ما... ریشۀ هرگونه عقیدهاى باید از بیخ و بن كنده شود. حتى اگر این كار به انكار وجود خدا كه ما امروزه شاهد آن هستیم بیانجامد. این كار نه تنها در دورۀ انتقال حكومت مفید است. بلكه به سود جوانانى است كه در آینده به تبلیغات مذهبى دین موسى گوش فرا مىدهند. دینى كه احكامى ثابت و پیشرفته دارد و تمام افراد جهان را به اطاعت ما وا مىدارد. البته در تبلیغاتمان روى مبانى تربیتى و جنبههاى اسرارآمیز و اعجازانگیز این دین تأكید فراوان مىورزیم و در موقع لزوم مقالاتى منتشر مىكنیم و میان نحوۀ حكومت ربانى خود و حكومتهاى گذشته مقایسههایى به عمل مىآوریم و اشتباهات حكومتهاى غیریهودى را به گونهاى بسیار روشن بازگو مىكنیم و نیز حركات ددمنشانۀ عدهاى حكامِ ستمگر را یادآور مىشویم و نفرت آدمیان را برمىانگیزیم. به نحوى كه مردم آسایش دوران بردگى را بر آسایش دوران پیش از بردگى ترجیح دهند. تحولات بىفایدۀ حكومتهاى غیریهودى كه با وساطت ما انجام مىگیرد، اعتبار حكومتهایشان را تنزل مىدهد و مردم از اوضاع نابسامان حكومتهایشان آنچنان خسته مىشوند كه راضى مىگردند هر نوع خفت و ذلتى را در دوران حكومت ما تحمل كنند و هرگز جرأت رهایى از زیر سلطۀ ما و تحمل رنجهایى چون رنجهاى گذشته را به خود راه ندهند. ما در عین حال اشتباهات تاریخى حكمروایان غیریهودى را كه در اثر بىاطلاعى و فهم نادرست آنها از مسائل رخ داده است مورد تأكید قرار مىدهیم و رنجهایى كه انسانها از دست این گونه حكمروایان دیدهاند یادآور مىشویم. روش و اصول كار ما بر این حقیقت مبتنى است كه آنچه ما عرضه و تفسیر مىكنیم عالى و خالى از عیب است ولى آنچه در گذشته وجود داشته باید مرده و متلاشى شده تلقى گردد. فیلسوفان ما نارسایىهاى عقاید و مذاهب را مورد بحث و بررسى قرار مىدهند. اما كسى نباید اعتقادات واقعى مذهب ما را مورد بررسى قرار دهد. افراد قوم خودمان هم(کمافی السابق) حق برملا كردن اسرار دین را نخواهند داشت.
* برای ممانعت از آشکار شدن تحریفات تورات، آموزش الفبای عبری به غیر یهودیان ممنوع است. مرحوم علّامه شیخ محمد جعفر بلاغی نجفی حدود هفتاد سال پیش کتابهای �مدرسۀ سیّار� و �الهُدی الی دین المصطفی� را در مقایسۀ تورات و انجیل با قرآن تألیف کرده و پانصد مورد تحریف تورات را در این آثار ارزشمند اثبات نموده است.
در اثنای سده های معروف به سده های روشنایی و پیشرفت، ما ادبیات بی نهایت پست و کثیف و تهوّع آوری در اختیار مردم نهادیم. پس از برپایی حکومت خود، این نوع ادبیات همچنان ادامه یافته و ترویج خواهد شد تا مردم غیریهودی آن را با سخنان، تحقیقات و برنامه های شاهکارِ مقامات بلندپایۀ ما مقایسه نموده و به میزان تفاوت بسیار زیاد آنچه ما بدانها داده ایم با آنچه قبلاً داشته اند پی ببرند (این نوع ادبیاتی که یهود یکصد سال پیش بدان اشاره کرده اند در عصر جدید به پورنوگرافی و فیلمهای هالیوودی و... تبدیل شده است). دانشوران ما که برای رهبری غیریهود تربیت شده اند با ایراد سخنرانیها و ارائۀ برنامه ها و طرحها و نگارش خاطرات و انواع مقالات، بر افکار و اندیشۀ غیریهود تأثیر نهاده و آنها را به سوی آن شناخت و افکاری که همسو با ماست خواهند کشاند.
از پروتكل شماره 15:- تحت نفوذ ما، اجرای قوانین غیریهود به حداقل کاهش می یابد. تفسیر لیبرالیزم که ما در حیطۀ قوانین رواج داده ایم، احترام به قانون را از بین می برد. دادگاهها حتی در مهمترین مواردی که پای اصول اساسی و مسائل سیاسی درمیان است، همان گونه حکم می کنند که ما فرمان می دهیم. آنان به این اصول و مسائل از همان دریچه ای می نگرند که ما به وسیلۀ مأمورانی که ظاهراً هیچ وجه اشتراکی با ایشان نداریم، و از طریق روزنامه ها و سایر مجاری تبلیغی، به کارگزاران اجراییِ غیریهود عرضه می داریم.
- هنگامى كه سرانجام به طور قطع در اثر یك كودتاى یك روزه- كه در همه جا طى یك روز به وقوع مىپیوندد*- به مقام شاهى نائل آمدیم و نیز هنگامى كه بىاعتبارى همه حكومتها مورد قبول همگان واقع شد-این كار وقت زیادى لازم دارد شاید یك قرن طول بكشد- دیگر اجازه نخواهیم داد كه توطئهاى علیه ما صورت گیرد. لذا هر كسى كه اسلحه به دست بگیرد و بخواهد علیه شاهنشاهى ما قیام كند، او را با بیرحمى خواهیم كشت. هر نوع موسسهاى مانند �انجمنهاى مخفى� را نابود مىكنیم. البته آنهایى كه اینك وجود دارند، براى ما شناخته شده هستند و در خدمتمان مىباشند. لیكن بعداً فعالیت آنها را ممنوع اعلام كرده و اعضاى آنها را به قارّههاى دور از اروپا تبعید مىكنیم. به علاوه به وضع غیریهودیان فراماسون كه اطلاعات زیادى دربارۀ اوضاع ما دارند رسیدگى مىكنیم و عدهاى از آنها را ممكن است به دلایلى نگه داریم ولى آنان را براى همیشه از تبعید مىترسانیم... در جوامع غیریهودى كه ما در آنجا بىنظمى و نابسامانى ایجاد كردهایم، تنها راه ممكن براى برقرارى نظم و اعمال حاكمیت، همانا استفاده از روشهاى خشونتآمیز است و در این زمینه هیچ گونه ارفاقى نباید به قربانیان نمود. زیرا آنها باید فداى رفاه آینده شوند. هنگامى كه حكومت خود را آشكارا آغاز كردیم به تمام قانونگزاران اعلام مىكنیم كه قوانین را ساده، مختصر، ثابت و بدون هرگونه تعبیر و تفسیر وضع كنند تا همگان به راحتى موفق به فهم كامل آنها شوند. مهمترین عاملى كه به قوانین ضمانت اجرایى مىبخشد، تسلیم بدون قید و شرط در برابر مقررات است. بدین معنى كه مقامات پائین از مقامات بالا اطاعت كنند تا امكان هرگونه سوءاستفادهاى از بین برود. براى كسانى كه بخواهند از مقام خود سوءاستفاده كنند، شدیدترین مجازات را درنظر گرفتهایم. به علاوه اعمال و رفتار مدیران را با دقت نظارت مىكنیم. زیرا حركت سریع ماشین دولت در گرو رفتار آنها است. هر نوع اهمال در كار آنها موجب سستى كار در سایر جاها مىشود. لذا بار دیگر تأكید مىكنم كه حتى یك مورد از اعمال غیرقانونى و سوءاستفاده از مقام را بدون مجازات نمىگذاریم. پس از این كه مجازاتهاى شدیدى در مورد خلاف كارىها اعمال شد، پنهان كردن و نادیده گرفتن اشتباهات از سوى كسانى كه در خدمت دولت هستند به كلى از بین خواهد رفت و بدینسان پایههاى قدرت دولت محكم شده و شأن و پرستیژ دولت بالا مىرود. اگر براى تخلفات جزئى مجازاتهاى سنگین در نظر گرفته نشود آنان که زمام امور را به دست دارند از مسیر حرکت ملّت منحرف شده و مسیرهای دلخواه خود را طی می کنند...
*قرار است اين كودتا و اعلام حكومت جهاني در پي يك بحران بزرگ(همچون سومين جنگ حهاني) به وقوع پيوندد.
- حكومت ما سیماى حكومت پدرشاهى به خود مىگیرد كه فرمانروا در آن، نقش پدر و سرپرست مردم را دارد. قوم ما و مردم تحت سلطۀ ما، فرمانروا را پدر خود مىدانند كه از آنها نگهدارى مىنماید و نیازهاى آنان را برآورده مىكند و نیز روابط افراد را با همدیگر و با فرمانروا مشخص مىنماید. به مردم این فكر را القاء مىكنیم كه اگر ملّت بخواهد در صلح و آرامش بسر ببرد باید فرمانروا را حامى و سرپرست خود بداند و لب به ستایش اغراقآمیز وى بگشاید. هنگامى كه افرادى را براى تصدّى پست و شغلى منصوب مىنماییم، مردم را متقاعد مىكنیم كه صاحبان این گونه مشاغل و مناصب صرفاً اوامر فرمانروا را اجراء مىكنند و از خود قدرت و اقتدارى ندارند. مردم نیز دلخوش خواهند بود كه فرمانروا زندگى آنها را از هر جهت تأمین مىكند. همانگونه كه والدین، نگهدارى و تربیت فرزندان خویش را وظیفهاى براى خود تلقى مىكنند... در این جهان هر چیزى حالت تسلیم را دارد. اگر تسلیم آدمى نیست، تسلیم اوضاع و احوال محیط یا ویژگیهاى درونى خویش مىباشد. ما باید افرادى را كه مرتكب نقض مقرراتِ وضع شده مىشوند مجازات كنیم. زیرا در بطن مجازاتى كه براى ترساندن دیگران اعمال مىشود، از لحاظ تربیت و تأدیب درس بزرگى نهفته است.
- تا پیش از آغاز شاهنشاهىمان روشى متناقض دربارۀ مسائل سیاسى در پیش مىگیریم. بدین معنى كه لژهاى فراماسونرىِ آزاد را در تمام كشورهاى جهان گسترش مىدهیم و تمام آنهایى كه در زمینۀ فعالیتهاى اجتماعى مشهور باشند به این لژها جلب مىكنیم. زیرا در این لژها مىتوانیم عوامل اصلى جاسوسى و نیز عواملى كه مىتوانند روى دیگران تأثیر بگذارند پیدا كنیم. تمام لژها تحت رهبرى یك ادارۀ مركزى كه اعضاى آن همه از حكماى قوم مان هستند و براى همه ناشناختهاند قرار دارند. تمامی لژها نمایندگانى در ادارۀ مركزى دارند كه به وسیلۀ آنان دستورات و برنامههاى سرّى به لژها اعلام مىشود. در این لژها بین عناصر انقلابى و لیبرال نوعى وصلت و ارتباط برقرار مىكنیم. تركیب این لژها طورى خواهد بود كه از همه قشرهاى جامعه افرادى در آن عضویت داشته باشند...باید اضافه كرد كه پلیسهاى ملّى و بینالمللى از جمله كسانى خواهند بود كه در این لژها عضویت پیدا خواهند كرد. طبیعى است كه غیریهودیان از ماهیت واقعى كار لژها سر در نخواهند آورد. هنگامی که لیبرالیزم را در غیریهودیان تبلیغ می کنیم، باید افراد قوم خودمان و نیز عواملمان بدون چون و چرا تسلیم شوند و اعتراضی نکنند تا مجبور نشویم که با آنها نیز چون غیریهودیان رفتار کنیم.
- افرادى كه با شور و شوق فراوان عضویت انجمن هاى مخفى را مىپذیرند، كسانى هستند كه در زندگى دنبال هوى و هوس بوده و افرادى سبكمغزند... غیریهودیان بدون كنجكاوى عضویت لژها را مىپذیرند. عدهاى از آنها به خاطر استفادههاى مالى و بعضى هم به خاطر رسیدن به موقعیت، شهرت و نیز مورد ستایش واقع شدن به عضویت لژها در مىآیند. ما نیز در برآوردن این گونه خواستها بسیار سخاوتمند هستیم...
از پروتکل شمارۀ 16:- پیروى از علمای دینی را ارتجاع و كهنهپرستى قلمداد خواهیم كرد تا بدین وسیله از یگانه دشمنى كه ممكن است در مقابل ما ایستادگى كند آسوده شویم زیرا دیگر مردم پیرامون آنان نخواهند رفت. تا یهود هست علماء، فقیر و بیچاره خواهند زیست.
- ما باید مطالب و موادى را وارد نظامهاى آموزشى غیریهودیان كنیم كه نظم و انسجام را از سیستمهاى آموزشى آنان بگیرد و اوضاع در هم و بر همى به وجود آورد. اما هنگامى كه خودمان به قدرت رسیدیم تمام مواد و مطالبى را كه بىنظمى به بار آورده و دانشآموزان را به نافرمانى وامىدارند از دروس دانشگاهها حذف مىكنیم. به جاى �كلاسیسیزم� و تاریخ عهد باستان كه نکات منفی آن بیش از نکات مثبت است، مسائل مربوط به آینده را مورد مطالعه قرار مىدهیم. به علاوه تمام حقایق مربوط به قرون گذشته را كه مطلوب ما نباشند از لوح ذهن آدمیان پاك مىكنیم و فقط اشتباهات حكومتهاى غیریهودى را به حال خود مىگذاریم و مطالبى چون نحوۀ زندگى عملى، رعایت نظم، نحوۀ برقرارى روابط با دیگران، پرهیز از خودخواهى كه موجب گسترش بدیها است و مسائل تربیتى دیگرى از این قبیل، در برنامهاى جداگانه و متناسب با مراحل مختلف زندگى تهیه و تدارك مىبینیم. بىشك این برنامه از اهمیت ویژهاى برخوردار خواهد بود... از آنجا كه قرنها تجربه به ما آموخته است كه عقاید در زندگى و هدایت انسانها نقش بسیار مهمى داشته و این عقاید از طریق تربیت به مردم القاء شدهاند لذا ما باید افكار نو و مستقل را چون گذشته به انحصار خویش درآوریم. روش مهار كردن فكر هم اكنون در دست بررسى و مطالعه است. این كار را به وسیلۀ سیستمى كه به �سیستم دروس عینى� معروف است و هدف آن مبدّل كردن غیریهودیان به انسانهایى بىفكر، بىخرد، مطیع كه منتظرند دیگران برایشان فكر كنند و عقایدشان را شكل بدهند، انجام مىدهیم. یكى از بهترین عوامل ما به نام �بورژوئیز� تقریباً تدریس به وسیلۀ دروس عینى را رواج داده است.
از پروتکل شمارۀ 17: - از مدتها قبل كوشیدهایم كه اعتبار كشیشان را در میان غیریهودیان از بین ببریم و به مأموریت آنها بر روى زمین كه ممكن است هنوز هم مانع بزرگى بر سر راه ما باشند خاتمه دهیم. البته روز به روز از تأثیر آنها كاسته مىشود و اكنون آزادى عقیده در همه جا اعلام گردیده است. تنها زمان است كه بین ما و لحظۀ ورشكستگى كامل آئین مسیحیت فاصله انداخته است. راجع به ادیان دیگر اگر بخواهیم دست اندركار شویم مشكلات كمترى خواهیم داشت، ولى هنوز زود است در این باره صحبت كنیم...
- هر چند گاهى، براى آن كه از شوكت و عظمت رؤساى غیر یهود كاسته باشیم، یكى از شخصیّتهاى برجستۀ كشور را با ترور به قتل می رسانیم.
از پروتکل شمارۀ 19:- بحرانهاى اقتصادى را به وسیلۀ از كار انداختن پولها در كشورهاى غیر یهودى به وجود آوردیم.
از پروتکل شمارۀ 20: - ما تمامیِ دربارها را پر از مردان و زنانى كردیم كه نزد حکّام محبوبیت داشتند، اما مزدور ما بودند.
* در همین راستا، شبکۀ اطلاعاتی برون مرزیِ اسرائیل(موساد) زنان جاسوس بسیاری در استخدام دارد که وظیفه دارند مقامات مهم دولت ها را تخلیۀ اطلاعاتی کرده و نیز گرفتار فضایح جنسی نموده و با گرفتن فیلم و تهدید به افشاء، ایشان را وادار به همکاری با دولت متبوع خویش نمایند.
- هر گونه وامى براى دولتها نوعى ضعف به بار مىآورد. قرض ها چون شمشیر داموكلس بر روى سرفرمانروایان آویزانند... قبلاً از طریق وامها تنها پول فقرا به جیب ثروتمندان هر جامعه می رفت، اما اکنون پول ملّتها به جیب ما می رود... غیریهودیان بى آن كه بیندیشند از ما وام مىگیرند و به این ترتیب، علاوه بر سرمایه مبلغى هم به عنوان بهرۀ وامها پرداخت مىكنند. این کار عقبماندگى ذهن و كوتاهى فكر آنها را به وضوح نشان مىدهد. چه راهى سادهتر از این وجود دارد كه آنها پول مورد نیاز دولت را از ملّت بگیرند؟
از پروتکل شمارۀ 21: - هنگامى كه به فرمانروایى جهان رسیدیم، تمام مقرراتی را كه با منافع ما هماهنگ نباشند از پیش پاى خویش برمىداریم و تراشهها و بقایاى آنها را پاك مىكنیم. حتى بازار سهام و بورسبازى را از بین مىبریم و اجازه نمىدهیم كه نوسان قیمتها و ارزشهاى متغیرى كه روى كالاها گذاشته مىشوند به شأن و پرستیژ قدرتمان لطمهاى وارد كنند. طبق قانون، بهاى هر کالایى را طورى تعیین مىكنیم كه نشان دهندۀ واقعى قیمت تمام شده آن باشد و قیمت كالا بالا و پائین نرود. به جاى بازار سهام و بورس، مؤسسات اعتبارى وابسته به دولت تأسیس مىكنیم. هدف این گونه مؤسسات آن است كه قیمت كالاهاى صنعتى را مطابق با خواست و نظر دولت تثبیت كنند... به مردم ثابت خواهیم كرد كه مددكارانى هستیم كه آرامش را به زمینى كه متلاشى شده است بر مىگردانیم و آن را به محل صلح و آرامش مبدل مىكنیم. همچنین آزادى و خوشبختى انسانها را به آنان باز مىگردانیم به شرط آنكه قوانینى را كه وضع كردهایم دقیقاً رعایت كنند. یادآور مىشویم كه آزادى به معناى عیاشى، زیادهروى و لجام گسیختگى نیست و نیز نشان مىدهیم كه آزادى فرد به هیچ وجه در ایراد سخنرانى به منظور تحریك تودههاى لجام گسیخته نیست. بلكه آزادى یعنى پرهیز از خشونت و اطاعت دقیق از قوانین زندگى.
از پروتكل شماره 23:-در حكومت جهانى خود باید به مردم درس قناعت و تواضع بیاموزیم.معناى این سخن آن است كه از تولید اشیاء لوكس باید جلوگیرى نمود، زیرا به مدد این كار مىتوانیم اصول اخلاقى را كه به سبب رقابت در مصرف اشیاء لوكس متزلزل گردیدهاند اصلاح كنیم...همچنین شرابخورى را طبق قانون ممنوع اعلام مىكنیم. كسى كه مشروب مىخورد، تحت تأثیر الكل به حیوانى درنده مبدّل مىگردد. لذا ما آن را جنایتى علیه بشر تلقى كرده و شرابخوار را مشمول مجازات قرار مىدهیم.
*کنترل شبکۀ جهانی مشروبات الکلی در دست صهیونیستهاست . به طوری که در پروتکلها می بینیم، ایجاد فساد فراگیر و هرج و مرج در جوامع در عرصه های گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... از رئوس فعالیتهای صهیونیزم برای تخریب جوامع با هدف سلطه بر آنهاست. صهیونیستها در این پروتکل اذعان دارند که ایجاد ذائقۀ مصرف در مردم که مخالف با روح قناعت است سبب تزلزل اخلاقی جامعه می گردد. متأسفانه جهانیان و حتی مسلمانان(که احکام صریحی در حرمت شیوه های زندگی و فعالیتهای مورد نظر صهیونیزم دارند) تحت تأثیر سلطۀ رسانه ای یهود، در تخریب جوامع خود با ایشان همکاری می کنند. امروزه فعالیتهای گناه آلودی که صهیونیستها به قبح شکنی و ترویج آن پرداخته اند به صورت عادتهای غالب جهانیان و حتی بسیاری از مسلمانان درآمده است که رفع آنها و تطهیر جوامع اکنون تنها از طریق فجایع و مصائب دردناک آخرالزمانی متصوّر است که بنابر اخبار موثّق ادیان ابراهیمی، دو سوم جمعیت جهان را نابود خواهد ساخت. ما در عنوانِ� برخی از اهداف و فعالیتهای سیاسی- فرهنگیِ صهیونیزم� به توفیق الهی، به شرح این فعالیتهای مخرّب خواهیم پرداخت.
- جوامعى كه ما اخلاقیات را در آنها از بین بردهایم وجود خدا را نفى مىكنند و از میان آنها شعلههاى آتش هرج و مرج طلبی(آنارشیزم) به هر سو زبانه مىكشد. لذا فرمانرواى عظیمالشأنِ یهود صحنۀ این گونه جوامع را از وجود فرمانروایان كنونى پاك خواهد كرد. به علاوه فرمانروا موظف است كه این گونه جوامع را پس از نابودى جان تازهاى ببخشد و خون تازهاى در رگهاى آنها به جریان اندازد تا به صورت جوامع منظمى درآیند و چون سربازانى جنگجو به مبارزه با آلودگىهایى كه ممكن است پیكر دولت را مجروح نمایند برخیزند.
- كسى كه از جانب خداوند انتخاب شده است، مأموریتى آسمانى دارد تا نیروهاى كور و ناآگاهى را كه به فرمان غریزه و امیال و نه به فرمان عقل دستاندركارند، متلاشى كند. این نیروها هم اكنون به صورت چپاول و انواع دیگر خشونت و بزه كارى و نیز زیر نقاب اصول آزادى و حقوق بشر تجلّى مىكنند*. این نیروها تقریباً همه نوع نظم اجتماعى را بر هم زدهاند و زمینه را براى استقرار حكومت پادشاه یهود* فراهم ساختهاند. اما زمانى كه پادشاه یهود شاهنشاهى خویش را آغاز كرد، این گونه نیروها دیگر نقشى نخواهند داشت. البته لازم است كه آنها را از سر راه پادشاه برداریم و بقایاى آنها را برجاى نگذاریم. آنگاه به مردم جهان مىگوییم: �خداوند را شكرگزار باشید و در برابرش كه سرنوشت انسان را رقم مىزند و نیز در برابر كسى كه خداوند ستاره بختش را هدایت كرده است زانو بزنید، زیرا كسى غیر از او نمىتواند ما را از زیر فشارها و بدیها كه قبلاً از آنها یاد كردیم رهایى بخشد�**.
*فراماسونها این فرمانروا را فرعون جدید(New Pharaoh) می نامند.
**نبوغ شيطاني صهيونيستها در توطئهچيني و پشتكار آنها در اجراي برنامههايشان حیرتآور است و امروز مشاهده می کنیم که ایشان به بسياري از اهداف پروتكلهای خود جامه عمل پوشاندهاند. پیگیری این سیاستها توسط صهیونیزم بین المللی تا کنون منجر به شعله ور شدن دو جنگ جهانى گردیده است. هنری فورد در �یهود بین الملل� پیش بینی می کند که صهیونیزم بین المللی سرانجام آتش سومین جنگ جهانی را نیز خواهد افروخت.صهیونیستها نگرشی نژادپرستانه دارند و سیادت بر بشریت را حق مسلّم خود می دانند. تنها رابطه ای که صهیونیستها با بشریت بدان قائل هستند، رابطۀ ارباب- برده است. این نژادپرستی ایشان سبب شده است که در تخریب و نابود کردن دیگران درنگ نکرده و از این بابت کوچکترین ناراحتی نیز به دل راه ندهند.
مغزهای فاسد و الکلی چگونه بر جهان حکومت می کنند؟
بررسی نمادگرایی در حادثه مرگ پرنسس ديانا و یادبودهای وی
مسیحیت در آیاتِ جاویدان-مباهلۀ پیامبر اسلام(ص) با مسیحیان نجران
برخی از بشارتهای ظهور پیامبر خاتم(ص) در عهد جدید(انجیل)
مراسم سوزاندن تندیس شیطان در راهپیمایی 22 بهمن 1390
چرا در صفحه ویرایش بکس بلاگ از نماد تک چشم فراماسونی استفاده می شود
لباس و زیور آلاتی با این نشان ها را نخرید
انجیل برنابا و اختلاف آن با دیگر اناجیل
55803 بازدید
34 بازدید امروز
45 بازدید دیروز
298 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian