×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

امام زمان و شناسایی دشمنان ایشان

× من تصمیم دارن در این وبلگ ابتدا شناسایی شیطان و دشمنان امام زمان را معرفی کرده سپس به موضوع مهدویت بپردازم
×

آدرس وبلاگ من

rasoulkharat.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/albalo0o0o

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

پروتکلهای دانشوران صهیون

�پروتكلها برنامه‏اى است كه سرمایه‏داران، اقتصاددانان و متفكران صهیونیزم براى ویران كردن بناى مسیحیت و سپس اسلام تنظیم كرده‏اند. یهودیان صهیونیست معتقدند كه بعد از این ویرانى كه به گفتۀ اصحاب پروتكلها طى یک صد سال انجام خواهد شد، آنها بر جهان استیلاء یافته و سلطنتى یهودى- داودى برقرار خواهند كرد كه به یهودیان با آن كه اقلیتى ناچیز هستند امكان خواهد داد تا بر تمام جهان حكومت كنند�.[34]

در این نوشتارها روشهای صهیونیستها برای تحمیق ملّتها و تسلّط بر ایشان به صراحت از زبان خودشان بیان شده بود كه از آن جمله می توان به ترویج فساد، سلطه بر رسانه‌ها و اقتصاد جهانی، مبارزه با ادیان اشاره نمود. این پروتکلها برنامۀ استراتژیکِ ایجاد فتنه و فساد در جهان با هدف نهایی به بردگی کشیدن بشریت است. یکصد سال است که مجامع رسمی بین المللی این دکترین های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی-امنیتیِ صهیونیزم را پذیرفته و بدان عمل می کنند. عملکرد مراکز غیر رسمیِ تصمیم سازی چون باشگاه رم، کمیتۀ 300، شورای روابط خارجی ایالات متحده، کمیسیون سه جانبه و... مبتنی بر این پروتکلهاست.

متن این پروتكلها در یورش نیروی امنیتى تزار روس به كنفرانس یهود كه به ریاست تئودر هرتزل در شهر بال سوئیس برگزار شده بود(سال 1897 میلادى) به دست روسها افتاد. شاخص ترین چهره های صهیونیزم در این جلسه در حال تقسیم کار و همچنین تنظیم مفاد پروتکلهایی بودند که پیش تر به صورت سخنرانی ایراد شده بود. پروتكلها در سال 1905 میلادى توسط یک روحانی ارتدکس روسى به نام سرگئى نیلوس به زبان روسى ترجمه شد. در روسیه چهار بار به چاپ رسید، آخرین چاپ آن در سال 1917 بود که پس از آن، دولت بلشویكی دستور منع چاپ و نشر آن را صادر نمود. ویكتور مارسدن، روزنامه‏نگار انگلیسى كه همزمان با انقلاب بلشویكى براى روزنامۀ انگلیسى مورنینگ پست در روسیه كار مى‏كرد، این پروتكلها را در سال 1917 به زبان انگلیسى ترجمه كرد. در تابستان سال 1920 نشریۀ مورنینگ پست در لندن، هجده بخش از توطئه‏اى را كه‏ علیه مسیحیان توسط صهیونیستها، فراماسونها و بلشویكها طرح ریزى شده بود منتشر كرد كه به‏ �خطر یهودى- فراماسونرى� معروف شد. در آلمان نیز که پس از شكست در جنگ اول جهانی زمینه براى تبلیغات ضدیهودى فراهم شده بود، در همین سال پنج نوبت به چاپ رسید. هنرى فورد پروتكلها را در همین سال به صورت سلسله مقالاتى در روزنامه‏اى كه به خود او تعلّق داشت به چاپ رساند. فورد با استناد به این پروتکلها هشدار داد كه صهیونیزم به حكومت آمریكا اكتفا نكرده و درصدد برپایى حكومت جهانى است. وی در گفتگویى كه در روز هفدهم فوریه 1921 در �نیویورك ورلد� به چاپ رسید چنین عنوان نمود: �تنها نكته‏اى كه علاقمندم دربارۀ پروتكلها بگویم این است كه آنها با آنچه در حال وقوع است تطبیق مى‏كنند. پروتكلها از هنگام طرح تا كنون با شرایط جهانى منطبق بوده و هستند�. فورد هنگامى این نكته را بیان داشت كه رهبران صهیونیزم و مطبوعات آنها در آمریكا علیه او جنجال به پا كرده و فریاد اعتراض سر داده بودند. هنرى فورد پس از تحمل شش سال فشار اقتصادی و تبلیغاتی كه تنها صهیونیزم از عهدۀ طراحى و اعمال آن برمى‏آید، بالاخره ناچار شد در 30 ژوئن سال 1927 در نامه‏اى خطاب به لوئیس مارشال، رهبر وقت انجمن یهودیان آمریكا، رسماً از یهود عذرخواهى كند. البته فورد در عذرخواهى خود و نه پس از آن، هیچگاه صدق پروتكلها و تحلیلهاى منتشره پیرامون آنها را تكذیب نكرد.

از آنجا که این افشاگری ها در جوّ حسّاسِ آن روزِ جهان، موجبات نگرانی عمیق صهیونیستها را فراهم آورده بود، تنها راه گریز از رسوایی را در انکار صحّت و اصالت آن دیدند، اما محقق شدن غالب این برنامه‏ها خود دلیلی روشن مبنی بر اصالت این پروتکلهاست.

کادر قرمز: �چرا در اختیار داشتن این اسناد در

اتحاد شوروی با مجازات اعدام فوری روبرو بود؟�.

 

گزیده ای از متن پروتکلها:[35]

از پروتکل شمارۀ1:- در نظام سیاسى جوامع صهیونیستى، قیودات اخلاقى نباید وجود داشته باشد. حق یعنى زور. به اعتقاد ما حق یعنى اعمال زور. واژۀ حق یک واژۀ ذهنى است كه به هیچ وجه جنبۀ عینی به خود نمى‏گیرد. در نظام سیاسى ما حق این چنین تعبیر مى‏شود: هر آنچه را كه مى‏خواهم به من بده زیرا من از تو قوى‏ترم. نیازى نیست كه ثابت كنم حق از آن كیست. منطق ما زورگویی و متقاعد کردن است. در مسائل سیاسی تنها زور است که پیروز می شود به ویژه اگر رهبران سیاسی بتوانند آن را مخفیانه اعمال کنند. تا زمانی که غیر یهود مانع رسیدن ما به هدفهایمان باشند باید فساد، خیانت و رشوه خواری را رواج دهیم... در شرایط كنونى كه تمام قدرتهاى جهان داراى پایه‏هاى لرزانى هستند، قدرت سیاسى ما داراى پایه‏هاى استوارى است زیرا وجود آن محسوس نیست. قدرت ما زمانى تجلّى خواهد كرد كه هیچ گونه خطرى آن را تهدید نكند. قدرتهاى سیاسى جهان به سبب اِعمال لیبرالیزم دچار مشكلات شدیدى هستند... مناسب ترین نوع حکومت برای یک کشور حکومتی است که در آن قدرت به یک نفر تفویض شود. بدون وجود یك حكومت مطلقۀ مستبد، تمدن نمى‏تواند به حیات خود ادامه دهد و این تمدن تنها به وسیلۀ رهبران و نخبگان بارور مى‏شود نه به وسیلۀ توده‏هاى ناآگاه. تودۀ مردم وحشى است و توحّش خود را در هر موقعیتى نشان مى‏دهد. هنگامى كه توده‏ها آزادى به دست آورند، آزادى به صورت هرج و مرج كه اوج توحّش است جلوه‏گر مى‏شود... اعتیاد به الكل و افراط در نوشیدن مسکرات مشكلى است كه پس از اعطاى آزادى در میان غیریهودیان رواج می یابد. بر ما یهودیها لازم است كه(در حکومت خود) در چنین مسیرى گام برنداریم. مردم غیریهودى از همان آغاز جوانى به وسیلۀ عوامل ما بى‏بند و بار و بی اخلاق بار مى‏آیند. عوامل ما عبارتند از: معلمان سر خانه، خدمتكاران، منشى‏ها و زنانى كه در خانه‏هاى ثروتمندان بچه‏دارى مى‏كنند. به كمك زنان یهودى، مردان غیریهودى را در عشرتكده‏ها و محلهاى عیاشى به فساد اخلاقى مى‏كشانیم و آنها را از جادۀ عفت و پاكدامنى منحرف مى‏سازیم. من این جامعه را که به دست زنان به فساد کشیده می شود، جامعه زنان نام می نهم زیرا در فساد و تجمل پرستی دنباله رو دیگرانند...

- در روابطمان با کسانی که به آنها نیاز داشته ایم همواره بر حسّاس ترین عصب های ذهن بشری یعنی؛ حرص زر اندوزى، مال‏پرستى و سیری ناپذیری و تنوع‏طلبى در ارضای نیازهاى مادى تکیه کرده ایم. هر یك از این ضعفهای بشری به تنهایى کافیست تا قوۀ ابتکار را فلج ساخته و ارادۀ انسان را مقهور گرداند.

- در اعصار کهن، ما نخستین کسانی بودیم که شعار �آزادی، برابری و برادری�(شعار اصلی جامعۀ فراماسونری) را در میان مردم فریاد زدیم ( مقصود از آزادی در کلام یهود، لیبرالیزم یا �اِباحی گری� است که به معنای مباح و مجاز بودن هر عملی می باشد) . از آن پس طوطیانِ نادانِ جویای آراء انتخاباتی با تکرار این کلمات، سعادت جوامع و آزادی فردیِ حقیقی را تباه ساخته اند. غیریهودیانِ ظاهراً باهوش، رمز کلمات مذکور را درک نکردند و تناقض موجود در آنها را در نیافتند و توجه نکردند که در طبیعت برابری وجود ندارد زیرا طبیعت خود آفرینندۀ نابرابری و تفاوت در افکار، اخلاق و استعدادهاست. آزادیِ سیاسی یک اندیشه است نه یک واقعیت. کلمات آزادی، عدالت و برابری کلماتی هستند که مبلّغان بی جیره و مواجب ما به وسیلۀ آنها موفق شدند در چهارگوشۀ دنیا تعداد بیشماری را تحت بیرق ما درآورند، در حالی که این کلمات همواره مانند خوره به جان ملل غیر یهودی افتاده و آرامش را از ایشان سلب کرده است. خواهید دید که ما با این کلمات، سرانجام جهان را فتح خواهیم کرد.کلمۀ آزادی، گروهها را به سمت جنگ با هر قدرت و سلطه می کشاند تا جایی که حتی با خدا می جنگند و در برابر قوانین طبیعی به مقاومت بر می خیزند. از این رو، زمانی که حکومت جهانی خود را بر پا نماییم، این واژه را از قاموس زندگی حذف خواهیم کرد زیرا این واژه تودۀ مردم را به جانوری خونخوار تبدیل می کند. لازم است بدانیم وقتی حزب ما در صدد سرنگونی یک حزب حاکم است، چگونه باید اندیشه آزادی را به عنوان طعمه ای، زیرکانه برای جلب حمایت مردم به کار بگیریم. اگر حزب مخالف خود به اصول آزادی یا به اصطلاح لیبرالیزم آلوده باشد و بخشی از قدرتش را در این راه ببخشد، کار آسان تر خواهد شد.

* هنری فورد در �یهود بین الملل� می نویسد: �طبع یهودی به استبداد گرایش دارد. از نظر آنها دموکراسی فعلاً برای غیریهود اشکالی ندارد. یهود همه جا به تشکیل نوعی آریستوکراسی می پردازد�. پنج کارکرد ایدئولوژی لیبرالیزمِ یهودی عبارتند از: 1-قرار دادن فرزندان در برابر والدین. 2-قرار دادن زنان در برابر مردان. 3- قرار دادن کارگر و کارمند در برابر کارفرما. 4- قرار دادن ملّتها در برابر دولتها. 5-قرار دادن انسان در برابر خدا.

از پروتکل شمارۀ 2: -حتی المقدور باید از بروز جنگى كه به سود ناحیه‏اى خاص منجر شود، جلوگیرى كنیم. آنگاه جنگ را به صحنۀ اقتصاد مى‏كشانیم تا طرفین متخاصم به خوبى تسلّط همه جانبۀ ما را دریافته و تسلیم عوامل بین‏المللى ما شوند. حقوقى به نام �حقوق بین‏الملل� وضع خواهیم كرد كه جایگزین حقوق ملّى كشورها شده و ناظر بر روابط بین الملل باشد، همان گونه كه قوانین حقوقى یك كشور بر روابط افراد آن كشور نظارت دارد.

- غیر یهودیها طورى تربیت شده‏اند كه نمى‏توانند وقایع تاریخى و مشاهدات خود را بدون پیشداورى تحلیل كرده و از این تحلیلها نتیجۀ عملى بگیرند و یافته‏ها را راهنماى عمل خویش قرار دهند... روشنفكران غیریهودى علوم را به طور مجزّا از هم مورد تحقیق قرار مى‏دهند و بى ‏آنكه خود متوجه باشند، اطلاعات فراوان و نتایج گرانبهایى فراهم مى‏آورند ولى آنها را در متن عمل پیاده نمى‏كنند. اما عوامل ما اطلاعات به دست آمده از این گونه تحقیقات را با هم تلفیق و تركیب كرده تا به یك كل دست یابند.

- تصوّر نكنید آنچه كه در بالا گفته شد تنها یك حرف است. دقت كنید كه ما چگونه موفق شدیم داروینیسم، ماركسیسم و نیچه‏ایسم را بال و پر دهیم. یهودیان باید به سادگى به اهمیت نقش ویرانگر نظریات فوق بر ذهن و اندیشۀ غیریهود پى ببرند.

* غیر از فعالیت گسترده در جهت اشاعۀ مسکرات و مواد مخدّر برای زوال عقل در انسان، ترویج نظریات و افکار سیاسی،اقتصادی، اجتماعی و... مانند نظریات مارکس، فروید، داروین، سارتر و...که موجب بروز تصوّرات و مفاهیم خطا و متناقض با فطرت انسانی در عقل می شود، در دستور کار صهیونیزم قرار داشته است. بسیاری از ویژگی هایی که قرآن جاویدان به قوم یهود نسبت می دهد، در جهان امروز در قالب مکاتب مادیِ فکری، فلسفی، سیاسی و اقتصادی چون کاپیتالیزم، کمونیزم، اومانیزم، لیبرالیزم و... ظهور نموده است. بنجامین دیزرائیلی، نخست وزیر یهودی انگلستان در کتاب �کانینگزبای� می نویسد: �شما هرگز به یک نهضت عظیم فکری در اروپا بر نمی خورید که یهود به شکل وسیعی در آن دخالت نداشته باشد�. وی می نویسد: �اعتقاد به تسامح و تساهل دینی در یک کلام، آئین پروتکلهاست؛ نوعی تجزیه و استحالۀ فکری که ملغمه ای است از افکار و ایده های به اصطلاح لیبرال که به خودی خود نظام تازه ای بنا نمی کنند اما قادرند که زمینۀ ویرانیِ نظام مستقر و موجود را فراهم آورند�. می بینیم که دیزرائیلی نیز در نوشته های خود رسماً بر صحّت پروتکلها و اهداف آنها تصریح می کند. هنری فورد در �یهود بین الملل� در شرح اهداف پروتکلها می نویسد: �برای تجزیۀ جامعه و ایجاد تفرقه، انبوهی از اندیشه ها باید رواج یابند بدون آن که بین آنها هماهنگی وجود داشته باشد. مردم باید وادار شوند تا متفاوت با یکدیگر و دربارۀ چیزهای متفاوت بیاندیشند تا وحدت از میانشان برخیزد. در نتیجه تفرقه و آشفتگی گسترده ای به وجود می آید که همان نتیجۀ مطلوب است. در این آشفتگیِ اکثریت، یک اقلیت منسجم می تواند راه خود را به مسند قدرت بگشاید... از مهمترین اهداف پروتکلها، تجزیۀ اتحاد و قدرت غیریهود بود که با وقوع جنگهای بزرگ در اروپا برآورده گردید�-مترجم؛ علی آرش.

از پروتكل شماره 3:مى‏خواهم اعلام كنم كه تا رسیدن به هدفهایمان فاصلۀ چندانى نداریم اگر چند قدمى را كه در پیش داریم طى كنیم، سَر و دُم مارى كه سمبل قوم ماست به هم وصل خواهد شد و حلقه‏اى كامل به وجود مى‏آید. معناى كامل شدن حلقه آن است كه تمام كشورهاى اروپایى درون این حلقه محصور شده و تحت نفوذمان قرار خواهند گرفت. موازین قانونى كشورهاى جهان بزودى در هم خواهند شكست. زیرا ما از همان آغاز تأسیس آنها را با نوعى عدم تعادل ایجاد كرده‏ایم و به سبب همین عدم تعادل شروع به نوسان مى‏كنند و سرانجام محورى را كه به دورش مى‏چرخند فرسوده مى‏سازند. غیریهودیان مى‏پندارند كه معیارهاى قانونی شان از تعادل و ثبوتى همیشگى برخوردار است، اما نمى‏دانند كه روزى با عدم تعادل موازین قانونى خود مواجه مى‏شوند.

- فقر اسلحه ماست. زنجیرى كه انسانها را به دام و تلۀ فقر مى‏بندد به مراتب محكم تر از زنجیر بردگى است. به بیان دیگر، از زیر یوغ بردگى مى‏توان به خوبى آزاد شد ولى رهایى از زیر یوغ بینوایى و فقر بسیار دشوار است... از مبانی کمونیزم دفاع خواهیم کرد... ما بر روى صحنه نقش حامى كارگر را ایفا مى‏كنیم و بدین سان زیر شعار همكارى، برابرى و تحت شعار اشتراك مساعى جهانى و نیز مطابق اصول فراماسونرى خویش، كارگران را به صف نیروهاى جنگجوى خویش یعنى سوسیالیزم، آنارشیزم و كمونیزم مى‏كشانیم. اریستوكراسى از حمایت قانون برخوردار بود و از كار و دسترنج زحمتكشان ارتزاق مى‏كرد. به همین لحاظ به خاطر حفظ منافعش، همواره به تغذیه و سلامت كارگران توجه خاص داشت و مى‏خواست كه كارگر، سالم و نیرومند باشد تا بهتر و بیشتر از او بهره‏كشى كند. اما موضع ما درست برعکس است. ما به مرگ و میر و كشتار غیر یهودیان فكر مى‏كنیم. به عبارت دیگر، قدرت ما در گرو كاهش مستمر مواد غذایى و ضعف جسمى كارگر مى‏باشد. زیرا از این طریق مى‏توانیم كارگر را به اسارت خود درآوریم تا او را در اختیار داشته باشیم و نتواند علیه خواستهاى ما اقدام كند. تسلطى كه از طریق ایجاد گرسنگى بر كارگران به دست مى‏آید به مراتب مطمئن‏تر از تسلطى است كه اریستوكراسى به مدد قانون و شاه كسب كرده بود. در میان تودۀ مردم حسد، نفرت و زیاده‏خواهى ایجاد مى‏كنیم؛ از خشم مردم استفاده كرده تا به دست آنها همۀ موانعى را كه بر سر راهمان قرار دارند ریشه‏كن سازیم... غیریهودیان عادت به فکر کردن را از دست داده اند مگر آن که متخصصان ما به آنها آگاهی بدهند. بنابر این آنها قدرت تشخیص و درک برنامه هایی را که ما برای رسیدن به حکومت جهانی در پیش داریم ندارند... وجود بحران اقتصادى نفرت غیریهودیان را افزایش مى‏دهد و صنعت را دچار ركود مى‏سازد. در این هنگام ما مى‏توانیم به مدد عملیات مخفیانه و نیز به یارى طلا كه قبلاً آن را به دست آورده‏ایم (یهود بخش بزرگی از طلایی را که در اختیار دارند پس از کشف آمریکا از این قارّه تاراج کردند. لازم به ذکر است که کریستف کلمب-کاشف آمریکا- یک یهودی بود). آتش بحران اقتصادى را شعله‏ورتر سازیم و كارگران را در سراسر اروپا به خیابانها بریزیم. تودۀ مردم به سبب ناآگاهى‏شان و نیز به سبب وجود بذر حسدى كه ما در همان آغاز كودكى در ذهنشان كاشته‏ایم، آماده مى‏گردند كه خون كارفرمایان را بریزند و اموال آنها را به غارت ببرند. ما در این میان سالم خواهیم ماند زیرا از زمان شروع حادثه بخوبى آگاهیم و مى‏توانیم به موقع براى حفظ خویش تدابیرى بیاندیش یم ...اگر انقلاب فرانسه را به یاد آوریم، در مى‏یابیم كه عنوان كبیر را ما به آن دادیم. مقدمات آن را ما فراهم كردیم و طراحى آن را ما به عهده گرفتیم. از دیرباز تاكنون ما بشر را از قید و بندهاى فراوانى رهایى بخشیده‏ایم(!) و در آینده نیز او را راهنما خواهیم شد تا سرانجام در برابر پادشاهى كه خون بنى‏اسرائیل در رگهایش جریان دارد سر تعظیم فرود آورده و به حكومتى كه ما براى جهان تدارك مى‏بینیم تسلیم شود ...

 

 

از پروتکل شمارۀ 4:- چه كسى مى‏تواند با یك قدرت نامحسوس درافتد و آن را واژگون سازد؟ این ما هستیم كه چنین قدرت نامحسوسى داریم. اگر چه فراماسونهاى غیریهودى كوركورانه در خدمت ما هستند و براى مقاصد ما كار مى‏كنند، اما برنامه‏هاى ما همچنان براى آنها و دیگران ناشناخته و اسرارآمیز باقى خواهد ماند.

- براى آن كه بتوانیم قدرت اندیشیدن را از مردم غیرصهیونیست سلب كنیم، باید فكر آنها را متوجه صنعت و تجارت كنیم. سرگرم شدن آنها به داد و ستد و اندیشیدن به منفعت، باعث مى‏شود كه دشمن مشتركشان را فراموش كنند. از سوى دیگر، به صنعت جنبۀ احتكارى مى‏دهیم. بدین معنى كه به بهاى صنعتى شدن بسیارى از زمینها نادیده گرفته مى‏شوند كه سرانجام به دست ما مى‏افتند و ما آنها را احتكار مى‏كنیم. افزایش روز افزون رقابت به منظور پیش افتادن در زندگى از سویى، و نابسامانیهاى اقتصادى از سوى دیگر، مردم را سرخورده و افسرده مى‏كند. نفرت آنها نسبت به مقامهاى عالى رتبۀ ادارى، مذهبى و سیاسى اوج مى‏گیرد. طلا به عنوان وسیله‏اى براى ارضای نیازهاى مادى مردم مورد توجه واقع مى‏شود. ظرفیت مردم به مرز انفجار مى‏رسد و براى قیام آماده مى‏شوند. قیام مردم براى كسب ثروت است نه اشاعۀ خوبیها. زیرا این قیام از نفرت منبعث مى‏شود. به بیان دیگر، نفرت طبقۀ محروم از طبقۀ ممتاز جامعه موجب قیام مى‏گردد. قشرهاى پائین جوامع غیریهودى در پى رهنمودهاى ما علیه طبقۀ ممتاز به پامى‏خیزند و سرانجام با حریفانمان یعنى نخبگان غیر یهودى بر سر قدرت به نبرد مى‏پردازند.

- اعتقاد به خدا را متزلزل مى‏كنیم... ما باید شالودۀ ایمان را ویران کرده، اصل خدا و روح را از ذهن غیریهود زدوده و امیال مادی را جایگزین این معانی نماییم.

از پروتکل شمارۀ 5:- در جوامعى كه فساد همه جا را فرا مى‏گیرد، جمع آورى ثروت تنها از طریق تقلّب و نادرستى امكان‏پذیر مى‏گردد، قدرت دولت رو به ضعف مى‏نهد، قیود اخلاقى تنها از طریق مجازاتهاى سنگین سارى و جارى مى‏شوند، قوانین و مقررات ضمانت اجرایى ندارند، مردم در برابر سرنوشت جامعه‏ احساس مسئولیت نمى‏كنند و مقررات بین‏المللى نیز نادیده گرفته مى‏شوند. به كمك چه سیستم مدیریتى مى‏توان جامعه را اداره كرد؟ سیستمى فوق‏العاده متمركز و مقتدر كه تمام قدرتهاى درون جامعه را به دست گیرد... باید تمام آزادى‏هایى كه رژیم‏هاى غیریهودى به مردم اعطاء كرده‏اند به تدریج سلب كرد. و زمینه‏اى فراهم آورد كه مردم بتوانند گسیختگى‏ها و ناهنجاریهاى رژیم‏هاى غیریهودی را دریافته و به شاهنشاهى قوم ما ایمان آورند. آنچه در بالا گفته شد باید انگاره و الگو و راهنماى عمل ما در تمام زمانها و مكانها باشد تا بتوانیم بدین وسیله تمام كسانى را كه چه در حرف و چه در عمل مخالف ما هستند، از سر راهمان برداریم. ممكن است ادعا شود كه چنین انگاره و الگوهایى با پیشرفتهاى امروز ما سازگار نیست. ولى كژى و نادرستى این ادعا را نشان مى‏دهیم؛ سالیانى بس دراز مردم باور مى‏داشتند كه شاهان بنا به ارادۀ خداوند بر مردم استیلا یافته‏اند و در نتیجۀ همین تصور، بدون تردید و دودلى تسلیم آنان مى‏شدند ولى از زمانى كه ما از حقوق انسانها سخن به میان آوردیم، تزلزلى در اندیشۀ آدمیان نسبت به جاودانى بودن حكومت شاهان ایجاد كردیم و تقدّس شاهان را در چشم مردم از بین بردیم. و نیز هنگامى كه اعتقاد مردم را نسبت به خدا تضعیف كردیم، قدرت را از كاخ شاهان به خیابانها كشیدیم و آن را در مالكیت متمركز ساخته و سپس آن را به غنیمت بردیم... جهت دادن به فكر و اندیشه مردم غیریهودى به كمك سخن‏پردازى و تئورى‏هاى وسوسه‏انگیز، كار متخصصان و مدیران ماست. ما یهودیان در مشاهدۀ امور، تجزیه و تحلیل آنها، محاسبات دقیق مسائل مالى، طرح برنامه‏هاى سیاسى و نیز حس همكارى با یكدیگر، رقیبى نداریم. تنها ممكن است مسیحیان در این زمینه با ما رقابت كنند. البته برنامه‏هایى طرح كرده‏ایم كه این قوم را در چشم تودۀ مردم بى‏اعتبار سازیم. ضمناً باید یادآور شویم كه ما به صورت یك سازمان مخفى عمل مى‏كنیم. احتمال مى‏رود كه براى مدت زمانى معین غیریهودیها در سراسر دنیا با هم سازش كنند و این سازش امنیت ما را به خطر اندازد. ولى از این خطر جان سالم به در خواهیم برد زیرا اختلافات موجود آنها بسیار وسیع و ریشه‏دار است. ما طورى مردم را به جان هم انداخته‏ایم كه همه به همدیگر بدگمانند. نفرت مردم از یكدیگر به خاطر تعصبات مذهبى و نژادى كه در طول بیست قرن گذشته تبلور یافته است، اجازه نخواهد داد كه مردم به این سادگى با یكدیگر صلح كنند. به همین دلیل اگر ملّتى بخواهد اسلحه‏اش را علیه ما بردارد، دولتى پشتیبان خود نخواهد یافت. بنابر این دولتهاى غیریهودى باید به خاطر بسپارند كه هر نوع تبانى و توافقى علیه ما فى‏نفسه زیان‏بخش خواهد بود. قدرت ما فوق‏العاده است و در آن تردیدى نیست. بدون حضور دستهاى پنهان ما ملّتها نمى‏توانند حتى بر سر یك مسأله ناچیز و خصوصى با هم به توافق برسند. پیامبران گفته‏اند ما قومى هستیم كه به وسیلۀ خدا برگزیده شده‏ایم تا فرمانرواى مردم سراسر جهان باشیم. خداوند به قوم ما هوش و ذكاوت سرشار اعطا كرده است. ما كفایت و لیاقت آن را داریم تا مسئولیت رهبرى جهان را به انجام برسانیم. البته اقوام دیگرى هستند كه از هوش و ذكاوت برخوردارند... اگر كشمكش و درگیرى بین ما ایجاد شود، كشمكشى وحشتناك خواهد بود. ولى آنها یاراى برابرى با ما را ندارند زیرا خیلى دیر سر رسیده‏اند.

- تمام چرخهاى ماشین هر دولتى به كمك موتورى حركت مى‏كند كه این موتور در دست ما مى‏باشد و آن طلا است. حكماى ما تدابیرى اندیشیده‏اند كه سرمایه از ارزش فوق‏العاده‏اى برخوردارباشد. براى آن كه گردش عمل سرمایه محدود نشود باید آن را در راه ایجاد تجارت و صنعت انحصارى به كار گرفت. آزادى گردش عمل سرمایه در جهت تأسیس و گسترش صنایع، به دست‏اندركاران صنعت نوعى قدرت سیاسى مى‏دهد كه از این قدرت مى‏توان براى استثمار مردم سود جست.

- ...دومین رمز موفقیت ما در امر كشوردارى به شرح زیر است:

الف - شكست دولتهایى كه بر سر كار هستند را طورى جلوه دهیم كه مردم از فهم علل شكست عاجز شوند. به علاوه در ارائۀ آداب و رسوم، علایق و شرایط زندگىِ مردم طورى افراط كنیم كه هرگونه تفاهم و همدلی از میان مردم رخت بربندد...

ب - میان احزاب نفاق شدیدى ایجاد كنیم و امكان هر گونه تشریك مساعى میان احزابى كه تسلیم ما نمى‏شوند را از بین ببریم.

ج - هرگونه ابتكار فردى و خلاقیتى را كه به سود ما نباشد، نابود كنیم. زیرا هیچ خطرى بالاتر از ابتكار و خلاقیت فردى نیست. به ویژه اگر خلاقیت با هوش توأم باشد. كارى كه از یك فرد مبتكر بر مى‏آید از میلیونها مردم عامى بر نمى‏آید. لذا ما باید تعلیم و تربیت غیریهودیان را در جهتى سوق دهیم كه قوۀ ابتكار از دانش‏آموزان گرفته شود و نطفۀ خلاقیت در ذهن آنها خفه گردد.

* دکتر جان کولمن با ارائۀ شواهد و مستنداتی از نظام آموزشی ایالات متحده در کتاب �کمیتۀ 300� به این مسأله اشاره می کند. نظام آموزشي تحميليِ صهیونیزم قاتل استعدادها و خلاقيتهاست و فقط افراد را براي خدمت به نظام سرمايه داري آماده مي سازد.

د - آزادى عمل گروههاى مختلف را رو در روى هم قرار دهیم تا تصادم و برخورد پیش آید و شور و شوق به ناامیدى و شكست منجر شود.

به كمك روشهاى بالا مى‏توانیم دولتهای غیریهودى را فرسوده كرده و آنها را تسلیم خویش سازیم و سپس بر خرابۀ همه حكومتهاى دنیا ابرقدرتى شیطانی بنا كنیم كه دستهاى توانمندش بتواند به همه جا برسد و چنان قدرت غول‏آسایى به هم بزند كه مقهور هیچ یك از ملل دنیا نشود.

از پروتکل شمارۀ 6:- اریستوكراسىِ غیرصهیونیستى از این پس قدرت سیاسى ندارد و باید آن را مرده تلقى كرد، ولى به سبب داشتن زمین و خودكفایى مواد غذایى مى‏تواند به عنوان خطرى بزرگ ما را تهدیدكند. لذا باید به هر قیمتى كه شده آنها را از داشتن زمین محروم كنیم. براى وصول به این هدف باید مالیاتهاى سنگین به زمین‏ها ببندیم و وضعى پیش آوریم كه زمین‏داران املاك خود را براى گرفتن قرض در گرو طلبكاران بگذارند. به كمك چنین تدابیرى، زمین‏داران بدون قید و شرط تسلیم ما خواهند شد.

- همزمان با اقدامات فوق، صنعت را نیز به انحصار خود در مى‏آوریم. البته در مراحل نخست صنعت را در یك حالت تعادلى قرار مى‏دهیم و از انحصار شدید در مراحل اولیه خوددارى مى‏كنیم. غرض ما از حالت تعادل اولیه آن است كه صنعت و مآلاً سرمایه، در بخش خصوصى متمركز گردند و بانكهاى خصوصى به وجود آیند. زمینها از گرو طلبكاران بیرون آمده و به گرو بانكها درآیند. آنچه كه ما مى‏خواهیم این است كه هم ماحصل كارِ كارگر و هم بازده زمین هر دو به چنگال صنعت بیفتند و بدین‏سان تمام پولهاى جهان نزد ما ذخیره شود و غیریهودیها طبقۀ كارگر و زحمتكش جامعه را تشكیل دهند و بدون قید و شرط تسلیم ما شوند. در چنین شرایطى اگر به خاطر منافع دیگرى تسلیم ما نشوند، لااقل به خاطر آن كه درآمدى داشته باشند و بتوانند زنده بمانند تسلیم ما خواهند شد.

- براى آن كه بتوانیم صنعت غیریهودیان را به كلى نابود كنیم، علاوه بر انحصارطلبى، تجمّل‏پرستى را رواج داده و نیازهاى كاذب مردم را افزایش مى‏دهیم...

- كارهاى درجۀ یك را در دست گرفتیم تا دیگران محتاج ما بوده و براى یك لقمه نان در برابر ما به سجده در آیند.

- جنگهایی که بر پا خواهیم کرد احتیاج به ثروت سرشاری دارد. این چنین سرمایۀ هنگفت را بوسیلة احتکارات و انحصارات بزرگ تأمین خواهیم کرد.

از پروتكل شماره 7:- براى آن كه بتوانیم هدفهایمان را هر چه زودتر عملى سازیم، مى‏باید میزان تولید جنگ‏افزارها و نیز شمار نظامیان و پلیس را افزایش دهیم. خواست ما این است كه در همۀ كشورهاى جهان، كارگران، سربازان، پلیس و تعداد اندكى بزرگ سرمایه‏دار از ما جانبدارى كنند.

- در اروپا و آسیا باید جنگ، فتنه و آشوب بر پا کرد. این کار در حقیقت دو فایده دارد؛ یکی از بین رفتن آنها و دیگری تسلّط ما... .

- ما باید دولتهاى غیریهودى را مجبور كنیم كه در جهت خواسته‏هاى ما قدم بردارند. روش كار چنین خواهد بود كه افكار عمومى را از طریق مطبوعات كه به قدرت بزرگ معروف اند و تقریباً در دست ما مى‏باشند شكل بدهیم و طبیعى است كه دولتها به افكار عمومى توجه خواهند كرد.

از پروتكل شماره 9:- توجه به خصوصیات و خلق و خوى مردمى كه شما در ممالكشان زندگى و فعالیت مى‏كنید اهمیت به سزایى در اجرای برنامه‏هایمان دارد. تا زمانى كه افراد جوامع مختلف مطابق الگو و انگاره‏هاى تربیتى ما دوباره تربیت نشوند نمى‏توانیم برنامه‏هایمان را در این گونه جوامع مطابق با روشى كلى و یكسان پیاده كنیم (مؤلفۀ فرهنگ در سیاست صهیونیزم و فراماسونری یکی از مؤلفه های کلیدی در نیل به نفوذ جهان گستر محسوب می گردد. برخی از مظاهر این نفوذ فرهنگی عبارتند از: عروسکهای باربی و جی آی جو-برای کودکان- هری پاتر و بازی های متنوع و جذّاب کامپیوتری-برای نوجوانان- و کتاب و فیلم و فرقه های موسیقی-برای جوانان). اما اگر برنامه‏ها را محتاطانه و توأم با آموزش آغاز كنیم مى‏توانیم در كمتر از یك دهه، منش و خلق و خوى سرسخت‏ترین افراد را تغییر داده و آنها را مانند افرادى كه از پیش مطیع ساخته‏ایم تحت سلطه خویش درآوریم*.

كلماتى چون آزادى، برابرى و برادرى در واقع اسمهاى مستعارى هستند كه فراماسونهاى ما به كار مى‏برند. هنگامى كه حكومت شاهنشاهى ما آغاز گشت این كلمات را به صورت عباراتى ایده‏آلى چون حق آزادى، وظیفۀ برابرى و آرمان برادرى درمى‏آوریم... بنا به تحریك ما، ترور و وحشت همه جا را فرا مى‏گیرد. افراد با آرمانها و عقاید مختلف مانند سلطنت‏طلب، عوام فریب، سوسیالیست و ایده‏آلیست به خدمت ما در خواهند آمد و بنا به اغواى ما مى‏كوشند تا هر نوع نظم و آرامشى را برهم زنند و همه جا را به آشوب بكشانند. وجود چنین طغیانهایى دولتها را دچار دگرگونى مى‏كند و مردم حاضر مى‏شوند براى برقرارى صلح و آرامش همه چیز را فدا كنند. تا زمانى كه به قدرت جهانى ما اعتراف نكنند و تا زمانى كه تسلیم ما نشوند صلح را به سرزمینشان باز نخواهیم گرداند. در چنین شرایطى مردم فریاد مى‏زنند تا دولتهای جهان بر سر استقرار سوسیالیزم به توافق برسند. اما تجزیۀ احزاب و نفاق میان آنها باعث مى‏شود كه مردم به ما بپیوندند. جدال بر سر قدرت میان مردم آغاز مى‏گردد و پول در این میان نقش مهمى را ایفا مى‏كند. بدیهى است كه همۀ پولها نزد ما ذخیره شده و پیروزى از آن ما خواهد بود. فقط یك چیز ممكن است از شوكت و قوّت ما بكاهد و آن همكارى دولت و ملّت است ولى ما تدابیر لازم را در این زمینه اندیشیده‏ایم و میان رهبران و توده‏هاى مردم از طریق ایجاد ترس و وحشت، سدّى ایجاد كرده‏ و وضعى پیش آورده‏ایم كه تودۀ مردم در آینده پشتیبان ما باشد. به زودى زمام رهبرى توده‏ها را بدست مى‏گیریم و آنها را در جهت مسیرى كه به هدفهایمان ختم مى‏شود هدایت مى‏كنیم .

 

 

*هنری فورد می نویسد: �کالج ها در معرض تهاجم مستمر تفکر یهودی قرار دارند. روش کار یهود اکنون کاملاً شناخته شده است: 1- رواج سکولاریزم(عرفی سازی و دنیاگرایی) در مدارس عمومی در راستای زمینه سازی برای حاکم کردن راه و رسم یهودی در دانشگاهها. این نوع لیبرالیزم است که سخنگویان یهود بسیار می ستایند. مبادی و اصول کار و ایمان و جامعه در اتحادیه های کارگری، کلیساها و دانشگاهها بواسطۀ این لیبرالیزم آلوده شده است. 2 � نباید به ذهن کودک مدرسه ای القا شود که فرهنگ یا وطن پرستی به نحوی با اصول مذهب انگلوساکسون(مسیحیت) مرتبط است. 3 � از طرح هر سخنی که امکان دارد به کودک در شناسایی نژاد یهود کمک کند جلوگیری نمایید...�- یهود بین الملل.

- ما جوانان غیریهودی را با آموزش اصول و فرضیاتی که از نظر ما کذب محض است ولی خود آنها را القا نموده ایم، گیج و گمراه ساخته و روحیۀ آنان را تضعیف کرده ایم.

- هرگاه سوزنِ آزادى را در جسم ملّت فرو بریم در واقع او را مبتلا به وبا نموده و اسباب هلاكتش را فراهم كرده‏ایم.

از پروتکل شمارۀ 10:- اگر زهر لیبرالیزم را به درون یكى از بافتهاى دولت تزریق كنیم، سم به دیگر بافتها نفوذ كرده و سرانجام موجب نابودى دولت مى‏شود. گفتار زیر این مطالب را به خوبى روشن مى‏كند؛ از زمانى كه سیاست آزادى طلبى به امر مملكت‏دارى راه یافت، سیستم حكومت مطلقه جاى خود را به حكومت مشروطه داد و بدین سان مردم غیریهودى با دست خود حكومت‏هاى مطلقه را كه از ثباتى نسبى برخوردار بودند متزلزل ساختند. زیرا حكومت مشروطه جز بى‏نظمى، سوءتفاهم، كشمكش، عدم توافق و برخورد میان احزاب چیزى دیگر ببار نمى‏آورد. به عبارت دیگر، مشروطه مكتبى است كه جز نابودى دولت هدفى دیگر ندارد. باید افزود كه تریبون سخنرانان از جمله عواملى بوده است كه در واژگون و متزلزل كردن حكومتهاى مشروطه نقش بسیار مهمى ایفا كرده است. پس از آنكه حكومتهاى مشروطه یكى پس از دیگرى بر اثر حمله و انتقادهاى شدید واژگون شدند، مردم به فكر حكومت جمهورى افتادند. آنگاه به وساطت قوم ما رؤساى جمهورى از میان تودۀ مردم انتخاب شدند. یعنى غیریهودیان بى‏آنكه خود بدانند، دست نشاندگان ما را به رهبرى خود پذیرفتند. همۀ تحولات بالا كه در امر مملكت‏دارى صورت گرفته است به مثابۀ نقبى است كه به دست ما زیر پاى مردم غیریهودى حفر شده است... با توجه به آنچه كه قبلاً گفتیم اندك اندك زمینۀ نابودى دولتهاى غیریهودى را فراهم مى‏كنیم و سرانجام قدرت را به دست مى‏گیریم.سپس به طور نامحسوسى اصول قانون اساسى دولتهای غیرصهیونیست را گام به گام حذف مى‏كنیم و هنگامى كه زمان موعود فرا رسید، حكومت مطلقۀ قوم خود را جایگزین هرنوع حكومتى مى‏سازیم.

* استراتژیستهای غرب اذعان دارند که دموکراسی که در تئوری زیبا به نظر می رسد، در عمل می تواند با تبدیل شدن به پورنوکراسی به امری هراس انگیز بدل شود؛ و آن هنگامی است که عوامفریبان برای جلب رأی اکثریت، در تودۀ ناآگاه تمایلات و خواستهای مقطعی که ظاهراً جذّاب اما باطناً مخرّب است برانگیخته و توده را در راستای منافع خود جهت داده و آن را ابزار دستیابی خود به قدرت سازند. ساختار وجود انسان بدین گونه است که باید از مرتبۀ دانیِ وجود خود که نفس است عبور کند تا به مراتب عالی وجودش برسد، اما اکثریت انسانها قدرت عبور از نفس را ندارند و در این مرتبه متوقف اند. یکی دیگر از پاشنه های آشیلِ نظام دموکراسی این است که اکثریت نمایندگانی که با رأی مردم انتخاب می گردند با تطمیع یا تهدید، تحت نفوذ اُلیگارشها(افراد صاحب ثروت و نفوذ) در می آیند و این معضل به وضوح در نظام های دموکراتیک به ویژه آمریکا و کشورهای اروپایی هویداست. نظام دموکراسی، نظام مطلوبی برای طبقۀ اُلیگارش است زیرا در پس پرده به افزایش ثروت و قدرت خود مشغول است و در صورت بروز هرگونه رسوایی نیز کلیۀ اتهامات متوجه مقامات رسمی خواهد بود. نظام دموکراسی امنیت مطلوبی برای طبقۀ اُلیگارش فراهم می کند، زیرا در این نظام مردم دلخوش هستند که خود حکومت می کنند(!) و بدین ترتیب هیچ خطری از سوی مردم الیگارشها را تهدید نمی کند. بنابر این طبیعی است که ایدئولوژیِ لیبرال دموکراسی در عرصۀ سیاسی(به موازات ایدئولوژی اومانیسم در عرصۀ فرهنگی) تا بدین میزان مورد تأکید و علاقۀ صهیونیزم باشد.

پیش از آن كه قانون اساسى دول غیریهودى نابود گردد، ممكن است مردم به حقانیت حكومت مطلقۀ ما پى‏ببرند. در چنین دوره‏اى، مردم در حالت بیم و انتظار به سر مى‏برند. از بى‏نظمى و نارسائیهاى دول خود كه ما موجد آنها هستیم به شدت خسته مى‏شوند و از رهبران خود چنین مى‏خواهند؛ ما تنها یك پادشاه مى‏خواهیم كه همۀ مردم روى زمین را متحد سازد و نابسامانیها، مرزها، ملیّت ها و مذاهب را ریشه‏كن سازد. پادشاهى مى‏خواهیم كه بتواند صلح و آرامشى كه رهبران فعلى نمى‏توانند به ما بدهند براى ما فراهم آورد. براى آنكه آرزوى استقرار حكومت مطلقۀ قوم خود را در دل همۀ مردم جهان ایجاد كنیم، لازم است كه رابطۀ مردم را با دولتهایشان تیره كنیم. به طورى كه مردم بر اثر اختلاف عقیده، گرسنگى، بیمارى و كشمكش به تنگ آیند و جز به رهایى از دست دولتهایشان و پناه بردن به حكومت نجات‏بخش ما به چیز دیگرى نیندیشند*. اگر در راه رسیدن به هدفهایى كه در پیش داریم كوشا نباشیم و به ملل دنیا یك لحظه فرصت نفس كشیدن بدهیم، به سختى مى‏توانیم به هدفهایمان برسیم.

*فراماسونها همواره مي كوشند تا با سياستهاي خود مردم را خسته كرده و به ستوه آرند تا سرانجام پذيراي حكومت جهاني اشرار يهود گردند.

- هرگاه افرادی به دلیل برخورداری از قدرت تفکّر به مخالفت با ما برخیزند، تودۀ مردمی که تحت تأثیر ما هستند بر ضد آنها بر خواهند خاست و زبانشان را خواهند برید چرا که تودۀ مردم عادت کرده اند که تنها از ما حرف شنوی داشته باشند، زیرا در برابر این حرف شنوی به آنان پاداش معنوی می دهیم.

*هنری فورد دربارۀ �لیبرالیزم یهود� می نویسد: پروتکلها علناً اعلام می کنند که نخستین پیروزی آنها بر افکار عمومی از طریق مجموعه ای از ایده ها و افکار حول محور دموکراسی حاصل شد. ترویج زهر لیبرالیزم(به تعبیر پروتکل دهم) بیش از سایر روشها مطرح می شود. پروتکلها تصریح می کنند که: �برای تسلط یافتن بر افکار عمومی نخست باید آن را با ارائۀ اندیشه های متناقض فراوان از جهات گوناگون مغشوش نمود�. حقیقت یکی است و نمی توان آن را مغشوش کرد، اما این لیبرالیزمِ دروغین و فریبنده که همه جا انتشار یافته و تحت حمایت یهود در آمریکا با سرعتی که هرگز در اروپا سابقه نداشته در حال شکل گیری است، به آسانی دچار اغتشاش می شود زیرا عاری از حقیقت است. یک ملّت، حزب، شهر یا انجمن که زهر لیبرالیزم آن را آلوده کرده باشد را در نظر بگیرید؛ صرفاً با ارائۀ اَشکال دیگری از اندیشۀ اصلی می توانید در آن، به تعداد اعضای آن انشعاب ایجاد کنید. این از دید نیروهایی که مخفیانه افکار عمومی را کنترل می کنند یک استراتژی معروف و شناخته شده است. جریانی را که غیریهودیان قربانی آن بوده اند، می توان چنین تشریح نمود: نخست ترویجِ لیبرالیزم یا �روحیۀ تساهل و آزاداندیشی� به مثابۀ یک آرمان و ایده آل. این عبارت در همۀ بیانیه های اعتراض آمیز یهود علیه اشارات علنی به آنها و برنامۀ جهانی شان به چشم می خورد: �ما تصوّر می کردیم که شما آزاداندیش تر از آن باشید که چنین افکاری را بیان کنید�. این لفظ یک اصطلاح مهم و کلیدی است و بر وضع و حالتی ذهنی دلالت می کند که یهودیان مایلند غیریهود را همواره در آن نگه دارند؛ یعنی نوعی حالت اغماض توأم با رخوت؛ حالتی که در آن عباراتی بی معنی در باب آزادی به زبان می آید، عباراتی که همچون معجونی خواب آور بر ذهن و وجدان اثر می گذارد. این عبارت، این شعار، یک سلاح قابل اعتماد یهودی است. در پروتکل 5 آمده است: �در همۀ ادوار، مردم کلمات را به جای اعمال پذیرفته اند�. برخی کسانی که از استقلال روحی برخوردارند و در امور ممنوعه ای که به نحوی با علایق یهود ارتباط می یابد به کنکاش می پردازند �تنگ نظر� لقب می گیرند! اما راه آسان تر برای دیگران این است که در بزرگراهی حرکت کنند که امکان برخورد عقاید اساسی و متهم شدن به �تعصّب� در آن وجود نداشته باشد؛ آنان تمامی قوای فکری خود را به حوزۀ زندگی عملی خویش منتقل و معطوف می سازند. در پروتکلها آمده است: �برای منحرف نمودن فکر و نظر غیریهود، باید توجه آنها به سوی صنعت و تجارت جلب شود�. همین انحراف افکار به سوی پایگاه ماتریالیستی است که قدرت تصرف و نفوذ حامیان پروتکلها و نیز مبلغان یهودی را پیش از هرچیز افزایش می دهد. لیبرالیزم با نادیده انگاشتن مسائل اصلی و حیاتی به سرعت به مادیگرایی تنزّل می یابد. تمامیِ اختلافاتی که امروز جهان را پریشان می سازد در همین قلمرو نازل و پست قابل جستجوست. مشاهدۀ شجره نامۀ لیبرالیزم یهود از آغاز تا تحلیل تأثیرات اخیر آن بر زندگی غیریهود چندان دشوار نیست. امروز پریشانی، مشخصۀ اصلیِ جوّ فکریِ غالب مردم است. مردم نمی دانند چه چیز را باور کنند. ایجاد حالتی بسیار علاج ناپذیرتر از پریشانی نیز بخشی از روش مذکور را تشکیل می دهد:�تخلیه و فرسایش قوا�، چنان که پروتکل 10 تصریح می کند: �قوای همه را با ترویج اختلاف، دشمنی، کینۀ خانوادگی، قحطی، بیماری و کمبود چنان فرسوده می سازیم که غیر یهود هیچ گریزگاهی جز توسل به ثروت و قدرت ما پیش روی خود نیابد�. حملۀ شدید علیه تمایل انسانی به مذهب که معمولاً آخرین سدی است که در برابر پیشرویِ بیشرمانۀ خشونت و چپاول فرو می ریزد را به موارد فوق اضافه نمایید. * پروتکلهای صهیونیزم و مرامنامۀ تشکیلات ماسونی بر نابودی مذهب تأکید ویژه دارند زیرا وحدت حول اصول و تعالیم مذهب(به ویژه مذهب اصیل) مانع از تأثیر لیبرالیزم در شکستن اتحاد پیروان آن گشته و نیز ایشان را از پذیرش فسادهای اخلاقی که از سوی توطئه گران برای به ضعف کشیدن مردم ترویج می گردد مصون می دارد. توطئه گران با ارائۀ قرائت های گوناگونِ لیبرالیستی از مذهب از سویی و ترویج خرافه گرایی از طریق عناصر افراطی مذهبی از سوی دیگر تلاش می کنند تا این پایگاه را متزلزل سازند.

از پروتکل شمارۀ 11:- غیریهودیان گله های گوسفندند و ما گرگهای این گله هستیم... ما سیاستهایمان را از طریق سازمانهاى ناشناختۀ فراماسونرى اعمال کرده و تلاش مى‏كنیم که اهدافمان سوءظن بر نیانگیزد تا سرانجام این گلۀ غیریهودی به فراماسونری ما بپیوندد.

از پروتکل شمارۀ12:- ما به تدریج به سوی صهیونی كردن مطبوعات حركت کرده و عنان آن را بدست می گیریم، اما نباید بگذاریم كه دشمنانمان به روزنامه ها و رسانه های خبری كه بیانگر آراء و نظرات آنان باشد دست یابند. هیچ خبری نباید بدون كنترل و نظارت ما برای مردم بیان شود.

- البته در زمان حاضر ما تا حدودى به چنین اهدافی رسیده‏ایم زیرا تمام كانونهاى خبرى جهان اطلاعات خود را از چند كانون خبرى محدود دریافت مى‏كنند. این چند كانون خبرى محدود كه در آینده‏اى نزدیك تماماً به دست ما خواهند افتاد، هر آنچه را كه ما به آنها دیكته مى‏كنیم در سراسر جهان پخش مى‏كنند .

* در حدود 90 درصد اخباری که در جهان منتشر می شود دستچین شدۀ چهار بنگاه مهم خبری جهان یعنی آسوشییتدپرس، یونایتد پرس، رویترز و خبرگزاری فرانسه است که متعلق به صهیونیستهاست. متخصصان کنترل فکر در این بنگاهها برای یکسویه کردن نگرش جهانیان، اخبار را به دقت دستچین می کنند. بزرگترین روزنامه های آمریکا چون نیویورک تایمز، واشنگتن پست، نیویورک پست، دیلی نیوزو مجلاتی چون نیوزویک، تایم، نشنال جیوگرافیک(که ایرانیان، با سابقۀ آن در تحریف نام �خلیج فارس� آشنایی دارند) و... به صهیونیستها تعلق دارد.

- اگر تدابیرى را كه در مورد مطبوعات اندیشیده‏ایم به مرحلۀ اجرا درآوریم، ذهن و فكر غیریهودیان به تسخیر ما درآمده و آنان وقایع جهان را از پشت عینكهاى رنگینى كه ما به چشم آنها مى‏گذاریم مى‏نگرند...

- ادبیات و روزنامه‏نگارى مهمترین نیروهای فرهنگی اند. بنابر این حکومت ما مالک اغلب جراید خواهد بود. اگر به ده جریدۀ خصوصی اجازۀ فعالیت دهیم، در مقابل سی جریده متعلق به خودمان خواهد بود. این امر نباید سوءظنّ جامعه را برانگیزد، از این روی جراید ما ظاهراً نظرات و گرایشهای کاملاً مخالف را نیز انعکاس خواهند داد. این کار اعتماد مردم را به جراید ما جلب خواهد نمود و مخالفان ما بدون این که تردیدی به خود راه دهند جذب ما شده و در دام ما گرفتار گشته و بی خطر خواهند شد.

از پروتکل شمارۀ13:برای این که آنها(غیریهودیان) در گمراهی بمانند و نتوانند به واقعیتی که در اطرافشان جریان دارد بیاندیشند، با ایجاد وسائل تفریح و سرگرمی و بازی های خنده دار و انواع ورزشها و لذت بردن و شهوترانی و ساخت فراوان کاخها و خانه های مجلّل آنها را به خود مشغول کرده، و مطبوعات را وا مى‏داریم كه به مسائلى چون رقابت‏ها و مسابقات هنرى و ورزشى بپردازند. بدون شك این گونه مشغولیتها ذهن مردم را از اندیشیدن به مسائلی که ممکن است آنها را به درگیری با ما بکشاند کاملاً منحرف خواهد نمود*. اندك اندك به ابراز نكردن عقیدۀ خود عادت مى‏كنند و سرانجام به تكرار همان چیزهایى مى‏پردازند كه ما مى‏خواهیم و بدین سان به فكر آنان جهت مى‏دهیم و مى‏توانیم به همكاریشان اعتماد كنیم**. نقشى را كه لیبرالیستها، خیال‏پردازان و افراد رؤیایى باید ایفا كنند، سرانجام تا آن زمانى كه حكومت ما مورد قبول همگان واقع گردد به اجرا درخواهد آمد. بدین‏معنى که تا زمان شروع حكومتمان، اینان به خوبى در خدمتمان خواهند بود و ما مى‏كوشیم كه ذهن این گونه افراد را به مسائل بیهوده و تئورى‏هاى خیالى و به ظاهر مترقّیانه مشغول كنیم (بسیاری از آثاری که در زمینۀ فلسفه و جامعه شناسی در غرب منتشر می شود بسیار بی محتوا بوده و در راستای تحقق همین هدف است). ما باید آن قدر غیریهودیان را به مسائلى چون پیشرفت سرگرم كنیم تا سرانجام از فهم هر مسأله‏اى اظهار عجز كنند. كلمۀ �پیشرفت� مانند یك عقیدۀ سفسطه‏آمیز حقیقت را لوث مى‏كند و این موضوع را كسى جز ما قوم برگزیده خدا نمى‏تواند درك كند. هنگامى كه بر اریكۀ شاهنشاهى جلوس كردیم، سخنسرایان و سخنگویانمان مسائل و مشكلات بزرگى كه انسان را از انسانیتش دور كرده‏اند مورد بحث و بررسى قرار مى‏دهند تا این گونه مشكلات[که خود آنها را خلق کرده ایم] تحت رهبرى ما حل و فصل شوند.

* فورد پس از تبیین نقش یهود در صنعت سینما و موسیقیِ آمریکا، در مورد فساد روزافزون در جامعۀ این کشور می نویسد: �کسی نمی تواند مکر شیطانی را که موجب ایجاد و تداوم فضایی ناپاک در میان همۀ قشرهای جامعه شده است، نادیده انگارد. در اینجا یک مسألۀ شیطانی وجود دارد؛ مسأله ای که با زیرکی و محاسبۀ شیطان برنامه ریزی شده است و این وضع همچنان ادامه دارد و با زوال و تباهیِ تدریجیِ غیریهود و افزایش ثروتهای یهود وخیم تر می شود. کشیشان، دست اندرکاران تعلیم وتربیت، والدین، شهروندان، همه و همه از رشد بی بندو باری در میان مردم متحیّرند و آثار و نتایج شوم حاصل از آن را مورد انتقاد قرار می دهند. آنان جوانان را که به القائات و وسوسه های پلید و شهوانی تسلیم می شوند سرزنش می کنند. آنان بر افسارگسیختگیِ جنسی، بزهکاری و رفتار کودکانۀ جوانان تأسف می خورند. اما همۀ اینها منشأ و سرچشمه ای دارد. چرا سرچشمۀ این مفاسد مورد تهاجم قرار نمی گیرد؟ به جای معلول، علت را باید هدف قرار داد. سرزنش مردم سودی ندارد. مردم همان گونه اند که تربیت می شوند�- یهود بین الملل؛ مترجم: علی آرش(با اندکی تغییر). دکتر جان کولمن نیز در کتاب �کمیتۀ 300� با اشاره به فعالیت محافل پنهان در مهندسیِ ذهن جامعۀ آمریکا می نویسد: � دگرگون سازی اصول آرمانی این ملّت از سالهای 1960 به بعد، تحت فشار روانی و تجاوزگری مؤسسة پژوهش استانفورد رو به فزونی نهاده است. برای نمونه، تلویزیون را روشن کنید و پیروزی استانفورد را در برابر چشمان خود ببینید: نمایشهای لفظی همراه با توصیف جزئیات امور جنسی و رقصهای تهوع آورِ راک اندرول، محتوای تمامی برنامه ها را تشکیل می دهد. بازیگریِ نقش �قهرمانی� که زمانی در اختیار جان وین قرار داشت اکنون به مایکل جکسون سپرده شده است... هیچ اعتراضی نسبت به سریال های پایان ناپذیر بعد از ظهرها(سُوپاپِراها) با صحنه های لعنت شده و حرکات قبیحه به عمل نمی آید. در دهة 1960 چنین صحنه هایی قابل تحمل نبود، در حالی که امروزه نمایش چنین صحنه هایی به صورت امری کاملاً عادی در آمده است... هنگامی که مؤسسۀ روابط انسانیِ تاویستاک اسباب ورود �بیتل ها� را به ایالات متحده فراهم آورد، از میزان ضایعة فرهنگی ای که ممکن بود به دنبال داشته باشد تصور درستی در ذهن کسی وجود نداشت. همراه با بیتل ها، تاویستاک، واژه ها و جملات رمز مانندِ تازه ای هم به مردم آمریکا معرفی نمود. از آن جمله می توان از واژه هایی مانند: راک، تین اِیجِر، آرامش، کشف، موسیقی پاپ که نمادهایی تهوّع آور از استعمال مواد مخدر بود نام برد. تین ایجرها(نوجوانان) به هر کجا بیتلها پا می گذارند، استفاده از این واژه ها و به همراه آن مواد مخدر را �کشف� می کردند�-ترجمۀ دکتر یحیی شمس(کتاب �کمیتۀ 300� پرده از برخی اسرار محفل پنهان قدرت در غرب بر می دارد، اما نقطۀ ضعف مهم آن این است که کانون توجه را عمدتاً از محور اصلی توطئه که �صهیونیزم بین المللی� است به خاندان سلطنتی و دولت انگلستان معطوف می نماید). ترویج فساد در جوامع تحت سلطۀ صهیونیزم(آمریکا و اروپا) به منظور کنترل جامعه و کاهش خطر طغیان در مردم صورت می گیرد.

** پروتکل 5 اشاره می کند که باید با تداوم پخش مطالب ضد و نقیض در بین مردم آنان را در پیچ و خم اطلاعات متناقض گم کرد. هنگامی که مردم از این سر در گمی خسته شوند متقاعد خواهند شد که تنها راه رهایی از این سرگردانی نداشتن عقیده و اطلاعات سیاسی است. پروتکل 13 نیز اشاره می کند که هنگامی که مردم به خستگی رسیدند، ذهنشان باید معطوف به تفریحات شود، و پس از مدتی آنان همان چیزی را تکرار خواهند کرد که ما می خواهیم. آثار اِعمال این سیاست به وضوح در آمریکا مشهود است. سالهاست که مردم آمریکا کاملاً تحت تأثیر رسانه های این کشور هستند و آنها به شناخت هنرپیشه ها و آوازه خوانها علاقۀ بسیار بیشتری نشان می دهند تا شناخت سیاستمداران.

 

 

از پروتکل شمارۀ 14:

- کتاب هایی با سبکی شیوا، و ارزان تألیف کرده و بدین وسیله افکار خود را به مردم القاء می كنیم... ما عقاید دینی را ریشه کن خواهیم کرد. در تمام کشورهای بزرگ، مطالب خود را به وسیلۀ نویسندگان برجستۀ آن کشورها به مردم تزریق می کنیم.

- هنگامى كه حكومت شاهنشاهى ما آغاز شد، همۀ ادیان باید از بین بروند به جز دین ما... ریشۀ هرگونه عقیده‏اى باید از بیخ و بن كنده شود. حتى اگر این كار به انكار وجود خدا كه ما امروزه شاهد آن هستیم بیانجامد. این كار نه تنها در دورۀ انتقال حكومت مفید است. بلكه به سود جوانانى است كه در آینده به تبلیغات مذهبى دین موسى گوش فرا مى‏دهند. دینى كه احكامى ثابت و پیشرفته دارد و تمام افراد جهان را به اطاعت ما وا مى‏دارد. البته در تبلیغاتمان روى مبانى تربیتى و جنبه‏هاى اسرارآمیز و اعجازانگیز این دین تأكید فراوان مى‏ورزیم و در موقع لزوم مقالاتى منتشر مى‏كنیم و میان نحوۀ حكومت ربانى خود و حكومتهاى گذشته مقایسه‏هایى به عمل مى‏آوریم و اشتباهات حكومتهاى غیریهودى را به گونه‏اى بسیار روشن بازگو مى‏كنیم و نیز حركات ددمنشانۀ عده‏اى حكامِ ستمگر را یادآور مى‏شویم و نفرت آدمیان را برمى‏انگیزیم. به نحوى كه مردم آسایش دوران بردگى را بر آسایش دوران پیش از بردگى ترجیح دهند. تحولات بى‏فایدۀ حكومتهاى غیریهودى كه با وساطت ما انجام مى‏گیرد، اعتبار حكومتهایشان را تنزل مى‏دهد و مردم از اوضاع نابسامان حكومتهایشان آنچنان خسته مى‏شوند كه راضى مى‏گردند هر نوع خفت و ذلتى را در دوران حكومت ما تحمل كنند و هرگز جرأت رهایى از زیر سلطۀ ما و تحمل رنجهایى چون رنجهاى گذشته را به خود راه ندهند. ما در عین حال اشتباهات تاریخى حكمروایان غیریهودى را كه در اثر بى‏اطلاعى و فهم نادرست آنها از مسائل رخ داده است مورد تأكید قرار مى‏دهیم و رنج‏هایى كه انسانها از دست این گونه حكمروایان دیده‏اند یادآور مى‏شویم. روش و اصول كار ما بر این حقیقت مبتنى است كه آنچه ما عرضه و تفسیر مى‏كنیم عالى و خالى از عیب است ولى آنچه در گذشته وجود داشته باید مرده و متلاشى شده تلقى گردد. فیلسوفان ما نارسایى‏هاى عقاید و مذاهب را مورد بحث و بررسى قرار مى‏دهند. اما كسى نباید اعتقادات واقعى مذهب ما را مورد بررسى قرار دهد. افراد قوم خودمان هم(کمافی السابق) حق برملا كردن اسرار دین را نخواهند داشت.

* برای ممانعت از آشکار شدن تحریفات تورات، آموزش الفبای عبری به غیر یهودیان ممنوع است. مرحوم علّامه شیخ محمد جعفر بلاغی نجفی حدود هفتاد سال پیش کتابهای �مدرسۀ سیّار� و �الهُدی الی دین المصطفی� را در مقایسۀ تورات و انجیل با قرآن تألیف کرده و پانصد مورد تحریف تورات را در این آثار ارزشمند اثبات نموده است.

در اثنای سده های معروف به سده های روشنایی و پیشرفت، ما ادبیات بی نهایت پست و کثیف و تهوّع آوری در اختیار مردم نهادیم. پس از برپایی حکومت خود، این نوع ادبیات همچنان ادامه یافته و ترویج خواهد شد تا مردم غیریهودی آن را با سخنان، تحقیقات و برنامه های شاهکارِ مقامات بلندپایۀ ما مقایسه نموده و به میزان تفاوت بسیار زیاد آنچه ما بدانها داده ایم با آنچه قبلاً داشته اند پی ببرند (این نوع ادبیاتی که یهود یکصد سال پیش بدان اشاره کرده اند در عصر جدید به پورنوگرافی و فیلمهای هالیوودی و... تبدیل شده است). دانشوران ما که برای رهبری غیریهود تربیت شده اند با ایراد سخنرانیها و ارائۀ برنامه ها و طرحها و نگارش خاطرات و انواع مقالات، بر افکار و اندیشۀ غیریهود تأثیر نهاده و آنها را به سوی آن شناخت و افکاری که همسو با ماست خواهند کشاند.

از پروتكل شماره 15:- تحت نفوذ ما، اجرای قوانین غیریهود به حداقل کاهش می یابد. تفسیر لیبرالیزم که ما در حیطۀ قوانین رواج داده ایم، احترام به قانون را از بین می برد. دادگاهها حتی در مهمترین مواردی که پای اصول اساسی و مسائل سیاسی درمیان است، همان گونه حکم می کنند که ما فرمان می دهیم. آنان به این اصول و مسائل از همان دریچه ای می نگرند که ما به وسیلۀ مأمورانی که ظاهراً هیچ وجه اشتراکی با ایشان نداریم، و از طریق روزنامه ها و سایر مجاری تبلیغی، به کارگزاران اجراییِ غیریهود عرضه می داریم.

- هنگامى كه سرانجام به طور قطع در اثر یك كودتاى یك روزه- كه در همه جا طى یك روز به وقوع مى‏پیوندد*- به مقام شاهى نائل آمدیم و نیز هنگامى كه بى‏اعتبارى همه حكومتها مورد قبول همگان واقع شد-این كار وقت زیادى لازم دارد شاید یك قرن طول بكشد- دیگر اجازه نخواهیم داد كه توطئه‏اى علیه ما صورت گیرد. لذا هر كسى كه اسلحه به دست بگیرد و بخواهد علیه شاهنشاهى ما قیام كند، او را با بیرحمى خواهیم كشت. هر نوع موسسه‏اى مانند �انجمنهاى مخفى� را نابود مى‏كنیم. البته آنهایى كه اینك وجود دارند، براى ما شناخته شده هستند و در خدمتمان مى‏باشند. لیكن بعداً فعالیت آنها را ممنوع اعلام كرده و اعضاى آنها را به قارّه‏هاى دور از اروپا تبعید مى‏كنیم. به علاوه به وضع غیریهودیان فراماسون كه اطلاعات زیادى دربارۀ اوضاع ما دارند رسیدگى مى‏كنیم و عده‏اى از آنها را ممكن است به دلایلى نگه داریم ولى آنان را براى همیشه از تبعید مى‏ترسانیم... در جوامع غیریهودى كه ما در آنجا بى‏نظمى و نابسامانى ایجاد كرده‏ایم، تنها راه ممكن براى برقرارى نظم و اعمال حاكمیت، همانا استفاده از روشهاى خشونت‏آمیز است و در این زمینه هیچ گونه ارفاقى نباید به قربانیان نمود. زیرا آنها باید فداى رفاه آینده شوند. هنگامى كه حكومت خود را آشكارا آغاز كردیم به تمام قانونگزاران اعلام مى‏كنیم كه قوانین را ساده، مختصر، ثابت و بدون هرگونه تعبیر و تفسیر وضع كنند تا همگان به راحتى موفق به فهم كامل آنها شوند. مهمترین عاملى كه به قوانین ضمانت اجرایى مى‏بخشد، تسلیم بدون قید و شرط در برابر مقررات است. بدین معنى كه مقامات پائین از مقامات بالا اطاعت كنند تا امكان هرگونه سوءاستفاده‏اى از بین برود. براى كسانى كه بخواهند از مقام خود سوءاستفاده كنند، شدیدترین مجازات را درنظر گرفته‏ایم. به علاوه اعمال و رفتار مدیران را با دقت نظارت مى‏كنیم. زیرا حركت سریع ماشین دولت در گرو رفتار آنها است. هر نوع اهمال در كار آنها موجب سستى كار در سایر جاها مى‏شود. لذا بار دیگر تأكید مى‏كنم كه حتى یك مورد از اعمال غیرقانونى و سوءاستفاده از مقام را بدون مجازات نمى‏گذاریم. پس از این كه مجازاتهاى شدیدى در مورد خلاف كارى‏ها اعمال شد، پنهان كردن و نادیده گرفتن اشتباهات از سوى كسانى كه در خدمت دولت هستند به كلى از بین خواهد رفت و بدین‏سان پایه‏هاى قدرت دولت محكم شده و شأن و پرستیژ دولت بالا مى‏رود. اگر براى تخلفات جزئى مجازاتهاى سنگین در نظر گرفته نشود آنان که زمام امور را به دست دارند از مسیر حرکت ملّت منحرف شده و مسیرهای دلخواه خود را طی می کنند...

*قرار است اين كودتا و اعلام حكومت جهاني در پي يك بحران بزرگ(همچون سومين جنگ حهاني) به وقوع پيوندد.

- حكومت ما سیماى حكومت پدرشاهى به خود مى‏گیرد كه فرمانروا در آن، نقش پدر و سرپرست مردم را دارد. قوم ما و مردم تحت سلطۀ ما، فرمانروا را پدر خود مى‏دانند كه از آنها نگهدارى مى‏نماید و نیازهاى آنان را برآورده مى‏كند و نیز روابط افراد را با همدیگر و با فرمانروا مشخص مى‏نماید. به مردم این فكر را القاء مى‏كنیم كه اگر ملّت بخواهد در صلح و آرامش بسر ببرد باید فرمانروا را حامى و سرپرست خود بداند و لب به ستایش اغراق‏آمیز وى بگشاید. هنگامى كه افرادى را براى تصدّى پست و شغلى منصوب مى‏نماییم، مردم را متقاعد مى‏كنیم كه صاحبان این گونه مشاغل و مناصب صرفاً اوامر فرمانروا را اجراء مى‏كنند و از خود قدرت و اقتدارى ندارند. مردم نیز دلخوش خواهند بود كه فرمانروا زندگى آنها را از هر جهت تأمین مى‏كند. همانگونه كه والدین، نگهدارى و تربیت فرزندان خویش را وظیفه‏اى براى خود تلقى مى‏كنند... در این جهان هر چیزى حالت تسلیم را دارد. اگر تسلیم آدمى نیست، تسلیم اوضاع و احوال محیط یا ویژگیهاى درونى خویش مى‏باشد. ما باید افرادى را كه مرتكب نقض مقرراتِ وضع شده مى‏شوند مجازات كنیم. زیرا در بطن مجازاتى كه براى ترساندن دیگران اعمال مى‏شود، از لحاظ تربیت و تأدیب درس بزرگى نهفته است.

- تا پیش از آغاز شاهنشاهى‏مان روشى متناقض دربارۀ مسائل سیاسى در پیش مى‏گیریم. بدین معنى كه لژهاى فراماسونرىِ آزاد را در تمام كشورهاى جهان گسترش مى‏دهیم و تمام آنهایى كه در زمینۀ فعالیتهاى اجتماعى مشهور باشند به این لژها جلب مى‏كنیم. زیرا در این لژها مى‏توانیم عوامل اصلى جاسوسى و نیز عواملى كه مى‏توانند روى دیگران تأثیر بگذارند پیدا كنیم. تمام لژها تحت رهبرى یك ادارۀ مركزى كه اعضاى آن همه از حكماى قوم مان هستند و براى همه ناشناخته‏اند قرار دارند. تمامی لژها نمایندگانى در ادارۀ مركزى دارند كه به وسیلۀ آنان دستورات و برنامه‏هاى سرّى به لژها اعلام مى‏شود. در این لژها بین عناصر انقلابى و لیبرال نوعى وصلت و ارتباط برقرار مى‏كنیم. تركیب این لژها طورى خواهد بود كه از همه قشرهاى جامعه افرادى در آن عضویت داشته باشند...باید اضافه كرد كه پلیس‏هاى ملّى و بین‏المللى از جمله كسانى خواهند بود كه در این لژها عضویت پیدا خواهند كرد. طبیعى است كه غیریهودیان از ماهیت واقعى كار لژها سر در نخواهند آورد. هنگامی که لیبرالیزم را در غیریهودیان تبلیغ می کنیم، باید افراد قوم خودمان و نیز عواملمان بدون چون و چرا تسلیم شوند و اعتراضی نکنند تا مجبور نشویم که با آنها نیز چون غیریهودیان رفتار کنیم.

- افرادى كه با شور و شوق فراوان عضویت انجمن هاى مخفى را مى‏پذیرند، كسانى هستند كه در زندگى دنبال هوى و هوس بوده و افرادى سبك‏مغزند... غیریهودیان بدون كنجكاوى عضویت لژها را مى‏پذیرند. عده‏اى از آنها به خاطر استفاده‏هاى مالى و بعضى هم به خاطر رسیدن به موقعیت، شهرت و نیز مورد ستایش واقع شدن به عضویت لژها در مى‏آیند. ما نیز در برآوردن این گونه خواستها بسیار سخاوتمند هستیم...

 

 

                                             

 

از پروتکل شمارۀ 16:- پیروى از علمای دینی را ارتجاع و كهنه‏پرستى قلمداد خواهیم كرد تا بدین وسیله از یگانه دشمنى كه ممكن است در مقابل ما ایستادگى كند آسوده شویم زیرا دیگر مردم پیرامون آنان نخواهند رفت. تا یهود هست علماء، فقیر و بیچاره خواهند زیست.

- ما باید مطالب و موادى را وارد نظامهاى آموزشى غیریهودیان كنیم كه نظم و انسجام را از سیستم‏هاى آموزشى آنان بگیرد و اوضاع در هم و بر همى به وجود آورد. اما هنگامى كه خودمان به قدرت رسیدیم تمام مواد و مطالبى را كه بى‏نظمى به بار آورده و دانش‏آموزان را به نافرمانى وامى‏دارند از دروس دانشگاهها حذف مى‏كنیم. به جاى �كلاسیسیزم� و تاریخ عهد باستان كه نکات منفی آن بیش از نکات مثبت است، مسائل مربوط به آینده را مورد مطالعه قرار مى‏دهیم. به علاوه تمام حقایق مربوط به قرون گذشته را كه مطلوب ما نباشند از لوح ذهن آدمیان پاك مى‏كنیم و فقط اشتباهات حكومتهاى غیریهودى را به حال خود مى‏گذاریم و مطالبى چون نحوۀ زندگى عملى، رعایت نظم، نحوۀ برقرارى روابط با دیگران، پرهیز از خودخواهى كه موجب گسترش بدیها است و مسائل تربیتى دیگرى از این قبیل، در برنامه‏اى جداگانه و متناسب با مراحل مختلف زندگى تهیه و تدارك مى‏بینیم. بى‏شك این برنامه از اهمیت ویژه‏اى برخوردار خواهد بود... از آنجا كه قرنها تجربه به ما آموخته است كه عقاید در زندگى و هدایت انسانها نقش بسیار مهمى داشته و این عقاید از طریق تربیت به مردم القاء شده‏اند لذا ما باید افكار نو و مستقل را چون گذشته به انحصار خویش درآوریم. روش مهار كردن فكر هم اكنون در دست بررسى و مطالعه است. این كار را به وسیلۀ سیستمى كه به �سیستم دروس عینى� معروف است و هدف آن مبدّل كردن غیریهودیان به انسانهایى بى‏فكر، بى‏خرد، مطیع كه منتظرند دیگران برایشان فكر كنند و عقایدشان را شكل بدهند، انجام مى‏دهیم. یكى از بهترین عوامل ما به نام �بورژوئیز� تقریباً تدریس به وسیلۀ دروس عینى را رواج داده است.

از پروتکل شمارۀ 17: - از مدتها قبل كوشیده‏ایم كه اعتبار كشیشان را در میان غیریهودیان از بین ببریم و به مأموریت آنها بر روى زمین كه ممكن است هنوز هم مانع بزرگى بر سر راه ما باشند خاتمه دهیم. البته روز به روز از تأثیر آنها كاسته مى‏شود و اكنون آزادى عقیده در همه جا اعلام گردیده است. تنها زمان است كه بین ما و لحظۀ ورشكستگى كامل آئین مسیحیت فاصله انداخته است. راجع به ادیان دیگر اگر بخواهیم دست اندركار شویم مشكلات كمترى خواهیم داشت، ولى هنوز زود است در این باره صحبت كنیم...

- هر چند گاهى، براى آن كه از شوكت و عظمت رؤساى غیر یهود كاسته باشیم، یكى از شخصیّتهاى برجستۀ كشور را با ترور به قتل می رسانیم.

از پروتکل شمارۀ 19:- بحرانهاى اقتصادى را به وسیلۀ از كار انداختن پولها در كشورهاى غیر یهودى به وجود آوردیم.

از پروتکل شمارۀ 20: - ما تمامیِ دربارها را پر از مردان و زنانى كردیم كه نزد حکّام محبوبیت داشتند، اما مزدور ما بودند.

* در همین راستا، شبکۀ اطلاعاتی برون مرزیِ اسرائیل(موساد) زنان جاسوس بسیاری در استخدام دارد که وظیفه دارند مقامات مهم دولت ها را تخلیۀ اطلاعاتی کرده و نیز گرفتار فضایح جنسی نموده و با گرفتن فیلم و تهدید به افشاء، ایشان را وادار به همکاری با دولت متبوع خویش نمایند.

- هر گونه وامى براى دولتها نوعى ضعف به بار مى‏آورد. قرض ها چون شمشیر داموكلس بر روى سرفرمانروایان آویزانند... قبلاً از طریق وامها تنها پول فقرا به جیب ثروتمندان هر جامعه می رفت، اما اکنون پول ملّتها به جیب ما می رود... غیریهودیان بى ‏آن كه بیندیشند از ما وام مى‏گیرند و به این ترتیب، علاوه بر سرمایه مبلغى هم به عنوان بهرۀ وامها پرداخت مى‏كنند. این کار عقب‏ماندگى ذهن و كوتاهى فكر آنها را به وضوح نشان مى‏دهد. چه راهى ساده‏تر از این وجود دارد كه آنها پول مورد نیاز دولت را از ملّت بگیرند؟

از پروتکل شمارۀ 21: - هنگامى كه به فرمانروایى جهان رسیدیم، تمام مقرراتی را كه با منافع ما هماهنگ نباشند از پیش پاى خویش برمى‏داریم و تراشه‏ها و بقایاى آنها را پاك مى‏كنیم. حتى بازار سهام و بورس‏بازى را از بین مى‏بریم و اجازه نمى‏دهیم كه نوسان قیمتها و ارزشهاى متغیرى كه روى كالاها گذاشته مى‏شوند به شأن و پرستیژ قدرتمان لطمه‏اى وارد كنند. طبق قانون، بهاى هر کالایى را طورى تعیین مى‏كنیم كه نشان دهندۀ واقعى قیمت تمام شده آن باشد و قیمت كالا بالا و پائین نرود. به جاى بازار سهام و بورس، مؤسسات اعتبارى وابسته به دولت تأسیس مى‏كنیم. هدف این گونه مؤسسات آن است كه قیمت كالاهاى صنعتى را مطابق با خواست و نظر دولت تثبیت كنند... به مردم ثابت خواهیم كرد كه مددكارانى هستیم كه آرامش را به زمینى كه متلاشى شده است بر مى‏گردانیم و آن را به محل صلح و آرامش مبدل مى‏كنیم. همچنین آزادى و خوشبختى انسانها را به آنان باز مى‏گردانیم به شرط آنكه قوانینى را كه وضع كرده‏ایم دقیقاً رعایت كنند. یادآور مى‏شویم كه آزادى به معناى عیاشى، زیاده‏روى و لجام گسیختگى نیست و نیز نشان مى‏دهیم كه آزادى فرد به هیچ وجه در ایراد سخنرانى به منظور تحریك توده‏هاى لجام گسیخته نیست. بلكه آزادى یعنى پرهیز از خشونت و اطاعت دقیق از قوانین زندگى.

از پروتكل شماره 23:-در حكومت جهانى خود باید به مردم درس قناعت و تواضع بیاموزیم.معناى این سخن آن است كه از تولید اشیاء لوكس باید جلوگیرى نمود، زیرا به مدد این كار مى‏توانیم اصول اخلاقى را كه به سبب رقابت در مصرف اشیاء لوكس متزلزل گردیده‏اند اصلاح كنیم...همچنین شرابخورى را طبق قانون ممنوع‏ اعلام مى‏كنیم. كسى كه مشروب مى‏خورد، تحت تأثیر الكل به حیوانى درنده مبدّل مى‏گردد. لذا ما آن را جنایتى علیه بشر تلقى كرده و شرابخوار را مشمول مجازات قرار مى‏دهیم.

*کنترل شبکۀ جهانی مشروبات الکلی در دست صهیونیستهاست . به طوری که در پروتکلها می بینیم، ایجاد فساد فراگیر و هرج و مرج در جوامع در عرصه های گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... از رئوس فعالیتهای صهیونیزم برای تخریب جوامع با هدف سلطه بر آنهاست. صهیونیستها در این پروتکل اذعان دارند که ایجاد ذائقۀ مصرف در مردم که مخالف با روح قناعت است سبب تزلزل اخلاقی جامعه می گردد. متأسفانه جهانیان و حتی مسلمانان(که احکام صریحی در حرمت شیوه های زندگی و فعالیتهای مورد نظر صهیونیزم دارند) تحت تأثیر سلطۀ رسانه ای یهود، در تخریب جوامع خود با ایشان همکاری می کنند. امروزه فعالیتهای گناه آلودی که صهیونیستها به قبح شکنی و ترویج آن پرداخته اند به صورت عادتهای غالب جهانیان و حتی بسیاری از مسلمانان درآمده است که رفع آنها و تطهیر جوامع اکنون تنها از طریق فجایع و مصائب دردناک آخرالزمانی متصوّر است که بنابر اخبار موثّق ادیان ابراهیمی، دو سوم جمعیت جهان را نابود خواهد ساخت. ما در عنوانِ� برخی از اهداف و فعالیتهای سیاسی- فرهنگیِ صهیونیزم� به توفیق الهی، به شرح این فعالیتهای مخرّب خواهیم پرداخت.

- جوامعى كه ما اخلاقیات را در آنها از بین برده‏ایم وجود خدا را نفى مى‏كنند و از میان آنها شعله‏هاى آتش هرج و مرج‏ طلبی(آنارشیزم) به هر سو زبانه مى‏كشد. لذا فرمانرواى عظیم‏الشأنِ یهود صحنۀ این گونه جوامع را از وجود فرمانروایان كنونى پاك خواهد كرد. به علاوه فرمانروا موظف است كه این گونه جوامع را پس از نابودى جان تازه‏اى ببخشد و خون تازه‏اى در رگهاى آنها به جریان اندازد تا به صورت جوامع منظمى درآیند و چون سربازانى جنگجو به مبارزه با آلودگى‏هایى كه ممكن است پیكر دولت را مجروح نمایند برخیزند.

- كسى كه از جانب خداوند انتخاب شده است، مأموریتى آسمانى دارد تا نیروهاى كور و ناآگاهى را كه به فرمان غریزه و امیال و نه به فرمان عقل دست‏اندركارند، متلاشى كند. این نیروها هم اكنون به صورت چپاول و انواع دیگر خشونت و بزه كارى و نیز زیر نقاب اصول آزادى و حقوق بشر تجلّى مى‏كنند*. این نیروها تقریباً همه نوع نظم اجتماعى را بر هم زده‏اند و زمینه را براى استقرار حكومت پادشاه یهود* فراهم ساخته‏اند. اما زمانى كه پادشاه یهود شاهنشاهى خویش را آغاز كرد، این گونه نیروها دیگر نقشى نخواهند داشت. البته لازم است كه آنها را از سر راه پادشاه برداریم و بقایاى آنها را برجاى نگذاریم. آنگاه به مردم جهان مى‏گوییم: �خداوند را شكرگزار باشید و در برابرش كه سرنوشت انسان را رقم مى‏زند و نیز در برابر كسى كه خداوند ستاره بختش را هدایت كرده است زانو بزنید، زیرا كسى غیر از او نمى‏تواند ما را از زیر فشارها و بدیها كه قبلاً از آنها یاد كردیم رهایى بخشد�**.

*فراماسونها این فرمانروا را فرعون جدید(New Pharaoh) می نامند.

**نبوغ شيطاني صهيونيست‌ها در توطئه‌چيني و پشتكار آنها در اجراي برنامه‌هايشان حیرت‌آور است و امروز مشاهده می کنیم که ایشان به بسياري از اهداف پروتكلهای خود جامه ‌عمل پوشانده‌اند. پیگیری این سیاستها توسط صهیونیزم بین المللی تا کنون منجر به شعله ور شدن دو جنگ جهانى گردیده است. هنری فورد در �یهود بین الملل� پیش بینی می کند که صهیونیزم بین المللی سرانجام آتش سومین جنگ جهانی را نیز خواهد افروخت.صهیونیستها نگرشی نژادپرستانه دارند و سیادت بر بشریت را حق مسلّم خود می دانند. تنها رابطه ای که صهیونیستها با بشریت بدان قائل هستند، رابطۀ ارباب- برده است. این نژادپرستی ایشان سبب شده است که در تخریب و نابود کردن دیگران درنگ نکرده و از این بابت کوچکترین ناراحتی نیز به دل راه ندهند.

 

پنجشنبه 20 بهمن 1390 - 3:15:11 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


مغزهای فاسد و الکلی چگونه بر جهان حکومت می کنند؟


بررسی نمادگرایی در حادثه مرگ پرنسس ديانا و یادبودهای وی


مسیحیت در آیاتِ جاویدان-مباهلۀ پیامبر اسلام(ص) با مسیحیان نجران


برخی از بشارتهای ظهور پیامبر خاتم(ص) در عهد جدید(انجیل)


مراسم سوزاندن تندیس شیطان در راهپیمایی 22 بهمن 1390


چرا در صفحه ویرایش بکس بلاگ از نماد تک چشم فراماسونی استفاده می شود


لباس و زیور آلاتی با این نشان ها را نخرید


انجیل برنابا و اختلاف آن با دیگر اناجیل


مسیحیت پس از عروج مسیح(ع)


شیعیان و توسّل


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

55321 بازدید

15 بازدید امروز

43 بازدید دیروز

171 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements